اجازه ویرایش برای همه اعضا

منصور

نویسه گردانی: MNṢWR
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
دیر منصور. [ دَ رِ م َ ] (اِخ ) دیری است در شرق موصل و بر کنار نهر خابور واقع است و در زمان یاقوت آباد بوده است . (از معجم البلدان ).
سیه منصور. [ ی َه ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کندوان بخش ترک شهرستان میانه . دارای 289 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات ، حب...
منصور عرب . [ م َ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان فعله کری است که در بخش کلیایی شهرستان کرمانشاهان واقع است و 225 تن سکنه دارد. (از فرهنگ ج...
نام قریه ای ونام کوتل است درسرزمین پشی ولسوالی مالستان ازغزنین افعانستان ((نوشته علی مدد"سلطانی"))
منصور مورد. [ م َ رِ م ُ وَرْ رَ ] (اِخ ) یکی از شعرای قدیم فارسی است و بیرونی در کتاب الجماهر خود (ص 81) نام او برده و این بیت را از او نق...
شاه منصور. [ م َ ] (اِخ ) پسر دوم شاه شرف الدین مظفربن امیر مبارزالدین محمد از آل مظفر است . شاه منصوردر سال 790 هَ . ق . به شیراز آمد و بسهو...
منصور بیگی . [ م َ ب ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان بهبهان است و 271 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
منصور ثانی . [ م َ رِ ] (اِخ ) ابن نوح بن منصور، ملقب به ابوالحارث . وی پس از فوت پدر به سال 387 هَ . ق . به امارت رسید. در اوایل سلطنت ا...
منصور حلاج . [ م َ رِ ح َل ْ لا ] (اِخ ) رجوع به منصور و حسین حلاج و حلاج شود.
سیاه منصور. [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دشت دزفول . در 9 هزارگزی شمال شرقی دزفول . کنار راه شوسه ٔ شوشتر...
« قبلی ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۱۴ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.