اجازه ویرایش برای همه اعضا

منصور

نویسه گردانی: MNṢWR
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
منصور عامری . [ م َرِ م ِ ] (اِخ ) عبدالعزیزبن عبدالرحمن بن ابی عامر (متوفی در حدود 350 هَ . ق .) یکی از سلاطین دولت العامر در اندلس است . در س...
منصور عباسی . [ م َ رِ ع َب ْ با ] (اِخ ) رجوع به منصور ابوجعفربن محمد شود.
منصور بلاغی . [ م َ ب ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان حسین آباداست که در بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج واقع است و 240 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغراف...
منصور مؤمنی . [ م َ رِ م ُءْ م ِ ] (اِخ ) رجوع به منصور باﷲ شود.
خاقان منصور. [ ن ِ م َ ] (اِخ ) لقب سلطان حسین میرزا کرت است .رجوع به حبیب السیر ج 3 چ تهران صص 241 - 260 شود.
منصور بهرامی (متولد ۱۳۳۵ در اراک) تنیسور حرفه‌ای ایرانی‌الاصل مقیم کشور فرانسه است. از سن ۶ سالگی با توپ تنیس آشنا گردید.او ابتدا به دلیل نبودن امک...
صدقه بن منصور بن دبیس المزیدی النشیری الاسدی و شهرتش ابوالحسن است و امیر صحرای عراق بود و او شهر حله را بنا کرد. حاکم بنی مزیاد پس از مرگ پدرش در سال ...
قره چی منصور. [ ق َ رَ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دیره ٔ بخش گیلان غرب شهرستان شاه آباد واقع در 47 هزارگزی شمال باختر گیلان غرب و 4 هزارگزی س...
چچگلوی منصور. [ چ ِ چ َ ی ِ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نازلو بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه که در 9هزارگزی شمال خاوری ارومیه و 7هزارگزی شم...
منصور دوانیقی . [ م َرِ دَ ] (اِخ ) رجوع به منصور ابوجعفربن محمد شود.
« قبلی ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ صفحه ۱۱ از ۱۴ ۱۲ ۱۳ ۱۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.