۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
انفاس . [ اِ ] (ع مص ) در شگفت آوردن کسی را. || ترغیب نمودن کسی را در کاری . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموا...
انفاس . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نَفَس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (دهار)(آنندراج ). دمها. رجوع به نفس شود. || دمها. نفسها. رو...
انفاص . [ اِ ] (ع مص ) بشتاب سخن گفتن . || بسیار خندیدن . || دفعه دفعه کمیز انداختن گوسفند. || بلب اشاره کردن . (منتهی الارب ) (ناظم ال...