اجازه ویرایش برای همه اعضا

ثقیم

نویسه گردانی: ṮQYM
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
سقیم . [ س َ ] (ع ص ) بیمار. (غیاث )(مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) : زین نکته های بکرند آبستنان حسرت مشتی سقیم خاطر جوقی سقیم ابتر....
حدیث سقیم . [ ح َ ث ِ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مقابل حدیث صحیح . رجوع به حدیث صحیح شود.
سقیم کردن . [ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ناقص کردن . معیوب نمودن : شیر دندان نمود و پنجه گشادخویشتن گاو فتنه کرد سقیم .ابوحنیفه ٔ اسکافی (از تا...
سقیم گشتن . [ س َ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) بیمار شدن : دشمنت خسته و بشکسته و پا بسته به بندگشته دل خسته وز آن خسته دلی گشته سقیم .؟ (تاریخ ب...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.