اندر افتادن
نویسه گردانی:
ʼNDR ʼFTADN
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
اندرافتادن . [ اَ دَ اُ دَ ] (مص مرکب ) حادث شدن . اتفاق افتادن : حرب اندرافتاد میان فریقین . (تاریخ سیستان ). || خود را در میان چیزی اندا...
ز پای اندرافتادن . [ زِ اَ دَاُ دَ ] (مص مرکب ) از پای درآمدن . ناتوان شدن . کنایه از زبون گشتن . و رجوع به از پای اندرافتادن شود.