۳۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
پلمه سنگ . [ پ َ م َ س َ ] (اِ) ۞ حجر متورق . سنگی که ورقه ورقه جدا شود. (از لغات فرهنگستان ).
ذغال سنگ . [ ذُ ل ِ س َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ذغال معدنی ۞ . حجر موسی . حجاره ٔ قبر موسی . احجارالسود. (الجماهر بیرونی ). و آن چوبهای متحجر...
زغال سنگ . [ زُ س َ ](اِ مرکب ) ۞ زغالی که نتیجه ٔ تفحیم انساج و اعضای گیاهان بسیار قدیم در قشر طبقات زمین است . این زغال چون تحت فشار...
سنگ آزمون . [ س َ ] (ص مرکب ) همان سنگ آزما است : بدان آهن که او سنگ آزمون کردتواند بیستون را بیستون کرد. نظامی .رجوع به سنگ آزما شود.
سنگ انداز. [ س َ اَ ] (نف مرکب ) برق انداز و کلوخ انداز و آن جشن و سیرکشتی باشد که در آخر ماه شعبان کنند و آنرا سنگ اندازان هم میگویند. (برها...
سنگ اسدی . [ س َ گ ِ اَ ] (اِ مرکب ) به هندی توتیای قلم است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
سنگ باران . [ س َ ] (اِ مرکب ) سنگسار. (آنندراج ) : سنگ باران عنا بارد بر فرق کسی که دل و نیت او قصد عنای تو کند. منوچهری .برخلاف عادت اصحاب ...
سنگ بحری . [ س َ گ ِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سنگ شجری . (آنندراج ). رجوع به سنگ شجری شود.
سنگ بالش . [ س َ گ ِ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سنگی که بجای بالین در زیر سر گذاشته بخواب روند. (آنندراج ) : بیا تا درین شیوه چالش کنیم...
سنگ تراشی . [ س َ ت َ ] (حامص مرکب ) عمل سنگ تراش .