اجازه ویرایش برای همه اعضا

علئ

نویسه گردانی: ʽLʼ
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۰ ثانیه
علی موسوی . [ ع َ ی ِ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن علی موسوی . متولد در جمادی الثانیه ٔ سال 1080 هَ . ق . او راست : سفرنامه ٔ حج ، که در آن شرح حا...
علی موسوی .[ ع َ ی ِ س َ ] (اِخ ) ابن علی بن حسین بن ابی الحسن موسوی عاملی جبعی بحرانی . ملقب به نورالدین . فقیه بود و در سال 1068 هَ . ق ...
علی موسوی . [ ع َ ی ِ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن رضابن محمدبن حمزه ٔ حسینی موسوی طوسی . مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن دفترخوان . رجوع به ...
علی موسوی . [ ع َ ی ِ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن اسماعیل بن محمدبن علی بن احمدبن هاشم بن علوی بن حسین غریفی موسوی بحرانی . فقیه و اص...
علی موسوی . [ ع َ ی ِ س َ ] (اِخ ) ابن نصربن هارون بن ابی القاسم حسینی یا موسوی تبریزی . ملقب به معین الدین یا صفی الدین و متخلص به قاسم ...
علی موسوی . [ ع َ ی ِ س َ ] (اِخ ) ابن هاشم بن علی رضوی موسوی بغدادی نجفی . رجوع به علی رضوی .
علی منطلا. [ ع َ ی ِ ؟ ] (اِخ ) دمیاطی . رجوع به علی دمیاطی (منطلا) شود.
علی میکال . [ ع َ ی ِ می ] (اِخ ) (خواجه ...) ملقب به علاءالدین .وی به حسن خط مشهور بود و به وزارت سلطان حسین میرزای تیموری رسید. رجوع به...
علی نجاری . [ ع َ ی ِ ن َج ْجا ] (اِخ ) ابن احمدبن تقی الدین بخاری (یا نجاری ) مکی شافعی . رجوع به علی بخاری (ابن احمدبن ...) شود.
علی نجاری . [ ع َ ی ِ ن َج ْ جا ] (اِخ ) ابن احمد نجاری شعرانی شافعی . رجوع به علی شعرانی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.