اجازه ویرایش برای همه اعضا

غلام

نویسه گردانی: ḠLAM
به معنی فرزند، نوجوان، خدمتکار
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
غلام آباد. [ غ ُ ](اِخ ) دهی است از دهستان گاورود بخش کامیاران شهرستان سنندج که در 64هزارگزی شمال خاوری کامیاران و 15هزارگزی شمال خاوری ...
غلام آباد. [ غ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کولیوند بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد که در 29هزارگزی باختر الشتر و 22هزارگزی باختر شوسه ٔ خرم آباد...
بلوک غلام . [ ب ُ غ ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان کتول ، بخش علی آباد، شهرستان گرگان . سکنه ٔ آن 100 تن . آب آن از قنات و محصول آن برنج و غلات ...
پیره غلام . [ رَ / رِ غ ُ ] (اِ مرکب ) رجوع به پیرغلام شود.
چشمه غلام . [ چ َ م َ غ ُ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «از مزارع ناحیه ٔ فشارود قاینات است که قدیم النسق و خالی از سکنه میباشد». (از ...
طغرل غلام . [ طُ رِ / رُ ل ِ غ ُ ] (اِخ ) وی غلام محمود و یوسف پسران ناصرالدین بود. بیهقی گوید: وی را عزیزتر از فرزندان داشتی . وی را بفریفت...
غلام خلال . [ غ ُ م ِ خ َل ْ لا ] (اِخ ) عبدالعزیزبن جعفر بغدادی حنبلی ، مکنی به ابوبکر و معروف به غلام خلال . او راست کتاب «الشافی فی الحد...
غلام خلیل . [ غ ُ م ِ خ َ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن غالب بصری باهلی ، مکنی به ابوعبداﷲ و معروف به غلام خلیل . او از محدثین عامه و فصیح بود. ...
غلام خلیل . [ غ ُ م ِ خ َ ] (اِخ ) عبداﷲبن احمدبن غلاب بن خالدبن فراس باهلی . او یکی از متصوفه بود. او راست : کتاب الدعاء، کتاب الانقطاع ال...
غلام دوشن . [ غ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خدابنده لوبخش قروه ٔ شهرستان سنندج که در 24هزارگزی شمال خاورطراقیه تپه ماهور قرار دارد. محلی ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۸ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.