اجازه ویرایش برای همه اعضا

زند

نویسه گردانی: ZND
در فرهنگ دهخدا آمده است که: "زند" آهنی را گویند که بر سنگ زنند و از آن آتش بجهد و به ترکی چخماق خوانند.
اما زند در زبان عربی که در زمان‌هایی قدیم‌تر از فارسی به عاریه گرفته شده است به معنی چوبِ آتش‌زنه است. یعنی چوبی که بر چوب دیگر نهند و با چرخش آن آتش ایجاد کنند. و این معنی صحیح‌تر است، به ویژه اگر به ترکیب "زند و پازند" توجه کنیم . "پازند" به معنی چوب دیگری است که برای ایجاد آتش به عنوان پایه در زیر "زند" قرار می‌گیرد و از این رو "پازند" خوانده می‌شود. نام‌گذاری کتاب‌های زرتشت به (زند و پازند) نیز با همین برداشت است، یعنی کتاب‌هایی که از آنها آتش برمی‌خیزد.

سنگ چخماق. آهن؟ چوب؟ یا سنگ؟. همه یا هیچ کدام.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
زند خواندن . [ زَ خوا / خا دَ ] (مص مرکب ) قرائت کتاب زند. رجوع به زند شود. || نغمه سرایی : هم رودزنان به زخمه راندن هم فاختگان به زند ...
عالیجاه توشمال کریم خان زند رئیس العشایر ایل زند و اولین پادشاه و بنیان‌گذار سلسلۀ زندیه بود. القاب کریم خان زند پیش از سلطنت: عالیجاه توشمال کریم خان...
زکی خان زند. [ زَ ن ِ زَ ](اِخ ) از سرداران مشهور زندیه و پسر بوداق خان و پسرعم کریمخان و همچنین برادر مادری وی و در دوران حکومت کریمخان ا...
زند بهمن یشت . [ زَ دِ ب َ م َ ی َ ] (اِخ ) یکی از کتب پهلوی است که مأخذ آن بسیار قدیم است و قدمت آن را تا به عهد انوشیروان یا اندکی پس ...
جعفرخان زند. [ ج َ ف َ ن ِ زَ ] (اِخ ) هفتمین تن از امرای زندیه و برادرزاده ٔ کریمخان زند و پسر صادق خان زند است . (1199- 1203 هَ . ق .)
صادق خان زند. [ دِ ن ِ زَ ] (اِخ ) وی برادر کوچک کریم خان است و همواره اطاعت او میکرد. کریم خان وی را با سی هزار سوار و پیاده مأمور فتح بص...
لُطفعَلی خان زند دوران واپسین فرمانروای زند تاجگذاری ۱۱۶۸ تا ۱۱۷۳ خورشیدی ۱۲۰۳ تا ۱۲۰۹ قمری) زادروز ۱۱۴۸ خورشیدی زادگاه شیراز مرگ ۱۱۷۳ خورشیدی...
علیمرادخان زند. [ ع َ م ُ ن ِ زَ ] (اِخ ) سومین تن از سلاطین زندیان به شمار میرفت وی که خواهرزاده ٔ کریم خان زند بود دو بار به سلطنت رسید....
خدامرادخان زند. [ خ ُ م ُ ن ِ زَ ] (اِخ ) وی یکی از سرداران کریمخان زند است و بزمان او شجاعتهای بسیار کرد و در استقرار حکومت کریمخان بسی شم...
انور زند شیرازی . [ اَ وَ زَ دِ ] (اِخ ) مؤلف مجمع الفصحاء نویسد: اسمش محمد ابراهیم خان فرزند کهتر محمدکریم خان زند مشهور به وکیل است که سی ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۴ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.