پس پس
نویسه گردانی:
PS PS
پس پس. (پُ پُ) (اِ صوت) پچ پچ، پُس پُسَک، نجوی، سخنی که آهسته با یکدیگر گویند. رجوع به پچ پچ شود.
پس پس، در عوض پج پچ، در لهجه های فارسی افغانستان امروزی زیادتر مروج میباشد.
پس پس کردن با: نجوی کردن با. آهسته با کسی سخن گفتن. راز کردن با.
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
پس پشت انداختن . [ پ َ س ِپ ُ اَ ت َ ] (مص مرکب ) رجوع به پس پشت افکندن شود.
پس پشت انداخته . [ پ َ س ِ پ ُ اَ ت َ ] (ن مف مرکب ) رجوع به پس پشت افکنده شود.
پس وپیش نگریستن . [ پ َ س ُ ن ِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) یا پس و پیش نگه کردن . گذشته و آینده را بنظر داشتن . به قبل و بعد اندیشیدن . عاقبت اند...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.