بوره
نویسه گردانی:
BWRH
بیا ؛ فعل امر از گویش لکی است . در دوبیتی های باباطاهر به کار گرفته شده است : دو زلفونت حمایل کن بوره پیش.
واژه های همانند
۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه
بوره . [ رَ / رِ ] (اِ) چیزی است مانند نمک و آنرا زرگران بکار برند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). نمک تلخ مزه بهندی ، سهاگا گویند. (غیاث ). ...
بَوْرَه (بَوْرَق یا بورَق ) ، کربناتِ مرکّب سدیم ، که ترکیبی از نمکهای مختلف ، عمدتاً کربنات سُدیم (سودا)، است . این واژه که در عربی بورق شده است ، بر...
بوره یکی از مواد معدنی و از نمکهای اسید بوریک است. بوره معمولاً به شکل پودر سفیدی متشکل از بلورهای نرم بیرنگ است که به آسانی در آب حل میشوند.
بو...
بوره یا بوراکس یکی از مواد معدنی و از نمکهای اسید بوریک است. بوره معمولاً به شکل پودر سفیدی متشکل از بلورهای نرم بیرنگ است که به آسانی در آب حل میش...
ده بوره . [ دِه ْ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پایین شهرستان نهاوند. واقع در 4هزارگزی باختر نهاوند کنار رودخانه ٔ گاماسیاب . سکنه ٔ آن 300 تن ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
بادام بوره . [ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) قسمی شیرینی .
نوعی نمک که از دریاچه به دست می آید. همچنین نک: نطرون
شِکَر (در فارسی افغانستان: شَکَر یا بوره ) مادهای است خوراکی با فرمول شیمیایی C12-H22-O11 و به صورت عام به تمامی مواد شیرین گفته میشود. شکر شامل گلو...
بؤرة. [ ب ُءْ رَ ] (ع اِ) (از «ب ٔر») ۞ مغاکچه . || آتشدان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آتشدان و این کلمه ...