تازی
نویسه گردانی:
TAZY
تازی ایرانی
تازی ایرانی نوعی از سگ تازی است که در گذشته در مناطق آسیا و خاورمیانه برای شکار بکار میرفت. امروز نیز برخی به شکار با آن میپردازند ولی بیشتر به عنوان سگ خانگی یا برای شرکت در مسابقه نگهداری میشود. تازی سرعت بسیار زیادی دارد و با آن میتوان حیوانات تیزپا مانند آهو و خرگوش را شکار کرد.
این سگ را در برخی از زبانها به نامهای تازی ایرانی، تازی عربی و سالوکی میشناسند. در عربی به آن سلوقی میگویند. تازی، سگ تازی، سلوقی، سالوقی و سالوکی (تلفظ و ضبط ناشی از آوانگاری نام عربی «سلوقی» در متنهای اروپایی) نامهایی است که در فارسی بر این حیوان بکار رفته است.
برخی نام «سگ تازی» را بهخاطر یکی از معنیهای کلمه «تازی»، به معنی «سگ عربی» میدانند. «تازی» در فارسی از مصدر «تاختن» میآید که با ویژگی دوندگی این نوع سگ متناسب است. احتمالاً این سگهای شکاری پیش از اسلام نیز با نام «تازی» خوانده میشدند.
قدیمیترین آثار حضور سگهای تازی در منطقهای یافتند که قدیمیترین محل سکونت بشر در دشت بود. در تپههای باستانی سیلک، واقع در نزدیکی شهر کاشان، علاوه بر استخوان حیوانات اهلی دوران پیشین، استخوانهای یک سگ تازی نیز به دست آمد که متعلق به هزاره چهارم پیش از میلاد بود.
در برخی از ظروف سفالین منقوش به نقوشی از سگهای تازی در تعقیب حیواناتی از جمله گوزن، آهو و بزکوهی برمی خوریم که با نهایت دقت و به سبکی انتزاعی ترسیم شده است. سفالینههای مکشوف از تل باکون در نزدیکی تخت جمشید نمونههای منحصر به فردی از نقوش تازی را از ۴۲۰۰ تا ۳۸۰۰ سال پیش از میلاد به نمایش گذاشتهاند. باریکی اندام، دستها و پاهای بلند و کشیده، پوزه باریک و دمی حلقه مانند همه از خصوصیات بارز سگهای تازی است که بر این سفالها تصویر شده است.
علاوه بر ظروف سفالین، نقش تازیها را بر روی مهرها و اثر مهرهای به جا مانده از ایران باستان نیز میتوان مشاهده کرد.
از آثار یافت شده در گورهای فراعنه مصر که متعلق به ۲۱۰۰ سال پیش از میلاداند شواهدی به دست آمد که نشان میدهد در آن زمان اجساد تازیها را مانند خداوندگارشان مومیایی کرده و به خاک میسپردند.
تازیها در میان اعراب نیز دارای اهمیت و ارزش بالایی بوده اند. آنان این سگها را "سلوقی" مینامند و همواره در طول زمان قبایل بدوی عرب برای تامین مایحتاج خود وابسته به قدرت خارق العاده تازیها بوده اند. اگر چه سگ در دین اسلام نجس شمرده میشود اما استثناهایی در مورد این نژاد خاص میان اعراب وجود داشت. بنا بر اعتقاد آنان تازی هدیهای از جانب خداوند بود. آنان تنها سگانی بودند که اجازه داشتند داخل خیمه شیخهای عرب بنشینند. در میان اعراب علاقه و گرامی داشت نسبت به این سگ به حدی بود که آن را «ال حُر» مینامیدند که به معنای حیوان آزاده و اصیل است.
در اسطورههای ایرانی شکار آموختن به سگان از ابداعات هوشنگ پیشدادی است.
در گذشته شاهان و بزرگان به شکار با سگهای تازی علاقه داشتند و همیشه در تازی-خانههای آنها تعداد زیادی تازی وجود داشت که هر یک دارای خدمه و مسئول خاص خود بودند. سلطان محمود غزنوی تمام تازیهای خود را جل اطلس و زربفت میپوشاند و گردن بند جواهرنشان به گردنشان میانداخت. در رستم التواریخ نیز آمده است، در دوران صفویه مسئول سگهای شکاری را «تازیکش باشی» مینامیدند و تازی خانههای آنها پر بود از «سگان شیرگیر پلنگ فرسا و تازیهای نخجیر گیر آهو ربا.»
از تازیها برای شکار انواع حیوانات صحرایی از قبیل آهو، جبیر، گور و خرگوش استفاده میشود.
ویکی پدیا
واژه های همانند
۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
تازی . (ص نسبی ، اِ) عربی باشد. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (شرفنامه ٔ منیری ). عرب ، کسی که درعربستان میماند. (فرهنگ نظام ). وجه اشتقاق : ...
تازی . (اِخ ) ۞ بقول ابن بطوطه شهری به مراکش بمشرق فاس .
تأزی . [ ت َ ءَزْ زی ] (ع مص ) تأزی عنه ؛ بازگشت از وی . (منتهی الارب ). نَکَص َ. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || تأزی القدح ؛ رسیدن تیر ...
تازی هش . [ هَُ ] (ص مرکب ) دارنده ٔ هوش عربی . مؤلف آنندراج آرد: جناب خیرالمدققین در شرح این بیت که :من آن روم سالار تازی هشم که چون د...
شب تازی . [ ش َ ] (حامص مرکب ) شب تاز. شبیخون و تاخت ناگهانی شباهنگام بر دشمن . (ناظم الاطباء).
یکه تازی . [ ی َک ْ ک َ / ک ِ / ی ِک ْ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) عمل و شغل یکه تاز. رجوع به یکه تاز شود.
از دو واژه مام و تازی تشکیل شده است و به معنای مادر عرب شده ؛ این اصطلاح که در سده های اولیه ورود اعراب به ایران مصطلح شده بود کنایه از مادرانی داشت ...
پیش تازی . (حامص مرکب ) عمل پیش تاز.
رزم تازی . [ رَ ] (حامص مرکب ) جنگجویی . ستیزه گری . ستیزه جویی . رزمجویی : تو باید که در کوی بازی کنی نه بر بورکین رزم تازی کنی .اسدی .