کنگ
نویسه گردانی:
KNG
کنگ. (زبان مازنی)، نشیمنگاه، سرین، کون، سوراخ کون.
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
کنگ . [ ک َ ] (اِ) به معنی بال است یعنی سرانگشتان دست آدمی تا دوش . (برهان ) (فرهنگ رشیدی ). بازوی انسان . (غیاث ). بال باشد و آن از سر ان...
کنگ . [ ک ُ ] (ص ) مرد سطبر و قوی هیکل . (برهان ) (جهانگیری ). فربه و قوی هیکل . (غیاث ). مرد قوی هیکل . (فرهنگ رشیدی ). مردمان قوی هیکل . (انجمن ...
کنگ . [ ک ِ ] (ص ) پسر امرد درشت قوی جثه . (برهان ). امرد قوی جثه . (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا). پسر امرد بی اندام و بدشکل بزرگ جثه . (ناظم الاطبا...
کنگ . [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان شاندیز است که در بخش طرقبه ٔ شهرستان مشهد واقع است و 2057 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
کنگ . [ ک ُ ] (اِخ ) نام بندری است از بنادر. (برهان ). بندر کنگ یکی از بنادر خلیج فارس است و قریب 4000 تن سکنه دارد. (جغرافیای طبیعی کیها...
کنگ دز. [ ک َ دِ ] (اِخ ) رجوع به گنگ دژ شود.
کنگ دژ. [ ک َ دِ ] (اِخ ) رجوع به گنگ دژ شود.
پان کنگ . [ ک ُ ] (اِخ ) ۞ دریاچه ای به تبت در خطه ٔ تیاخورسوم و کشمیر در ایالات لاداک در 33 درجه و 26 دقیقه و 33درجه و 50 دقیقه عرض شمالی...
کنگ مرد. [ ک ُ م َ ] (ص مرکب ) مرد ستبر و قوی هیکل . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کُنگ در همین لغت نامه شود.
هنگ کنگ . [ هَُ ک ُ ] (اِخ ) ۞ یکی از مستعمرات انگلیس در جنوب شرقی سرزمین چین است که در شرق رود مروارید و در 90میلی جنوب کانتن قرار دار...