چه
نویسه گردانی:
CH
به معنی کار. مانند: هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام (حافظ)
واژه های همانند
۵۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
چه . [ چ َه ْ ] (اِ) مخفف چاه است . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : موکشان برلب چه آرد زودنیز نه بان کند نه ویل و نه وای . خسروی .هر بز...
چه . [ چ َ / چ ِ ] (پسوند تصغیر) به فتح اول و عدم ظهور هاء در فارسی علامت تصغیر است . (در پهلوی ایچک ، ایچه ، ایزه ، ایزک ، ایجک ، ایژک نشانه ...
چه . [ چ ِ ] (حرف ربط) برای تعلیل آمده است . (ازبرهان ) (از آنندراج ). زیرا. (ناظم الاطباء). به علت اینکه و برای اینکه . (فرهنگ نظام ). ایرا...
به معنی هم. مانند: و دست لشکریان از رعایا چه در ولایت خود و چه در ولایت بیگانه و دشمن کوتاه دارید تا بر کسی ستم نکنند. (تاریخ بیهقی)
به معنی کجا. مانند: و هر چه (کجا) از وی به دریا نزدیک است، گرمسیر است؛ و هر چه به بیابان نزدیک است، سردسیر است. (حدودالعالم ص 130)
به معنی یا. مانند: چه لال و چه گویا برابر بود سخن چون ز اندازه برتر بود. (منوچهری)
چه /če/ ۱. چه چیز؟. ۲. (قید) چگونه؛ از کجا. ۳. (صفت) کدام. ۴. (صفت) برای ابراز شگفتی و تعجب به کار میرود: چه عجب!، چه بد!. ۵. (حرف ربط، قید) زیرا؛ به...
بستان چه . [ ب ُ چ ِ / چ َ ] (اِ مصغر) ۞ باغچه . باغ کوچک . بستان کوچک : در موسم بهار که دریا شود جهان بستانچه ٔ تو گردد همچون بهشت گنگ .سوز...
مشکین چه . [ م ُ / م ِ چ َه ْ ] (اِ مرکب ) کنایه از خال است . (انجمن آرا، پیرایش اول از خاتمه ٔفرهنگ ). و رجوع به مشکین چاه و ماده ٔ قبل آن...
چه چه زدن . [ چ َه ْ چ َه ْ زَ دَ ] (مص مرکب ) خواندن بلبل . خواندن بلبل و قناری و سایر پرندگان خوش آواز. آواز برآوردن بلبل . نشید برکشیدن . |...