اجازه ویرایش برای همه اعضا

نظام

نویسه گردانی: NẒAM
الف¬ـ مجموعه قوانینی که یک کشور بر پایه آنها اداره می¬شود. ب¬ـ دولت یا حکومت به معنای دولت.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
نظام الدین کاشانی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) (حکیم ...). رجوع به نظام الدین علی شود.
نظام الدین اصفهانی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ اِ ف َ ] (اِخ ) (قاضی ...) از علمای امامیه قرن هفتم و معاصر با خواجه نصیرالدین طوسی است ، در عراق منص...
نظام الدین اصفهانی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ اِ ف َ ] (اِخ ) (قاضی ...) از شعرای عهد اباقاخان است خواجه شمس الدین صاحبدیوان را مدح گفته به پارسی ...
خانقاه مولانا نظام . [ ن َ / ن ِ هَِ م َ / مُو ن ِ ] (اِخ ) نام موضعی بوده است در هرات و ملاشهاب نام در آن میزیسته است . (از مجالس النفایس ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظام الدین خوانساری .[ ن ِ مُدْ دی ن ِ خوا / خا ] (اِخ ) (قاضی ...) از فاضلان و شاعران قرن دوازدهم و با حزین لاهیجی معاصر است .در اصفهان دانش...
نظام الدین کبودجامه . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ ک َ م َ ] (اِخ ) (امیر...) استرابادی ، از شاعران قرن ششم و از امیران عهد سلطان تکش و حکمران فیروزکوه ...
نظام الدین استرابادی . [ ن ِ مُدْدی ن ِ اِ ت ِ ] (اِخ ) رجوع به نظام استرابادی شود.
قاضی امیر نظام الدین . [ اَ ن ِ مُدْ دی ] (اِخ ) عبدالحی استرآبادی بن سید عبدالوهاب . از جمله ٔ اعاظم سادات گرگان است که مدتی مدید به منصب ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.