خان
نویسه گردانی:
ḴAN
خان (صورت قدیم خاقان) واژهٔ ترکی مغولی به معنای رئیس قوم است که به سران قبائل ترک و مغول و بعدها ایرانی و همچنین برخی ملاکین و اربابان که دارای موقعیت خاص قومی بودند، اطلاق میشدهاست.
عنوانهای مشابه در کشورهای اروپایی [ویرایش]
ایتالیا و اسپانیا: دن
بریتانیا: سر
فرانسه: کنت
خانهای ایران [ویرایش]
خانهای استان گیلان
خوانین لرستان
منابع [ویرایش]
خان در لغتنامه دهخدا
این یک نوشتار خُرد است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید.
ردههای صفحه: پادشاهیفئودالیسمرئیسهای دولتدرجات نظامیلقبهاوامواژههای ترکیلقبهای پادشاهی
واژه های همانند
۶۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه
قلعه خان . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان شوشتر، واقع در 18هزارگزی جنوب خاوری شوشتر و کنار راه تابستانی شو...
موتی خان . (اِخ ) نام طنبوری که ابراهیم عادلشاه حاکم بیجاپور داشت و از بس توغل به علم موسیقی داشت ، این همه عزیزش می انگاشت که چون آ...
موسی خان . [ سا ] (اِخ ) ابن علی بن بایدو از ایلخانان آخری مغول در ایران (شوال تا ذی الحجه 736 هَ . ق .) پس از قتل خواجه غیاث الدین وارپاگا...
موسی خان . [ سا ] (اِخ ) قاسملوی افشار پس از فتح قلعه ٔ ارومی به دست کسان محمدحسن خان قاجار گرفتار گردید و به علت ضرب و شتمی که از محصلین...
مهدی خان . [ م َ ] (اِخ ) دهی است از بخش قروه ٔ شهرستان سنندج . دارای 120 تن سکنه با صنایع دستی . محصول آن غلات و لبنیات است . (از فرهنگ جغ...
مسیب خان . [ م ُ س َی ْ ی َ ] ۞ (اِخ ) ولد محمدخان شرف الدین اغلی . از اعاظم امرای تکلو است در دولت شاه طهماسب صفوی خدمات شایسته کرده ، د...
هادی خان . (اِخ ) فرزند ارشد مهدی خان که جانشین وی شد و مهدی خان از طرف کریمخان زند عنوان خانی و حکومت تنکابن را گرفت و بعدها یکی از طرفد...
هاشم خان . [ش ِ ] (اِخ ) پسر میرزا یداﷲ اصفهانی ، قونسول ایران در مسکو. مغنی نیکلا امپراطور روس . (یادداشت مؤلف ).
یحیی خان . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) یحیی خان لکهنوی بن منشی ثابت علیخان . اصلش از قصبه ٔ صفی پور لکهنو بود و خود در لکهنو به دنیا آمد. مردی صوفی مش...
یحیی خان . [ ی َح ْ یا] (اِخ ) حکاری نام رئیس عشایر حکاری . در سال 1026 هَ . ق . شاه عباس لشکری به سرداری قرچقای خان تا ارزنةالروم فرستاد. ع...