خان
نویسه گردانی:
ḴAN
خان (صورت قدیم خاقان) واژهٔ ترکی مغولی به معنای رئیس قوم است که به سران قبائل ترک و مغول و بعدها ایرانی و همچنین برخی ملاکین و اربابان که دارای موقعیت خاص قومی بودند، اطلاق میشدهاست.
عنوانهای مشابه در کشورهای اروپایی [ویرایش]
ایتالیا و اسپانیا: دن
بریتانیا: سر
فرانسه: کنت
خانهای ایران [ویرایش]
خانهای استان گیلان
خوانین لرستان
منابع [ویرایش]
خان در لغتنامه دهخدا
این یک نوشتار خُرد است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید.
ردههای صفحه: پادشاهیفئودالیسمرئیسهای دولتدرجات نظامیلقبهاوامواژههای ترکیلقبهای پادشاهی
واژه های همانند
۶۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
حبیب اﷲ خان . [ ح َ بُل ْ لاه ] (اِخ ) (امیر...) پسر امیرعبدالرحمن خان . امیر افغانستان پنجمین خان بار کزائی که در سال هزارودویست وهشتادوهشت ه...
خان چارباغ . (اِخ ) موضعی است در29 هزارگزی جنوب شرقی شهر قندهار بین خط 65 درجه و 31 دقیقه و 47 ثانیه ٔ طول البلد شرقی و خط 31 درجه و28 دقی...
خان بارچین . (اِخ ) قصبه ای است در ولایت «خداوندگار» در «عزیزیه » واقع در قره حصار. این قصبه از قره حصار 45 هزارگز فاصله دارد. خاکش حاصلخیز و ...
پیردوست خان . (اِخ ) از سرداران تیمورشاه افغانی . رجوع به مجمل التواریخ گلستانه ص 118 شود.
ابراهیم خان . [ اِ ] (اِخ )سردودمان خاندان ابراهیم خان زاده . پسر شاهزاده خانم اسمی خان دختر سلطان سلیم ثانی و ابراهیم از شوهر اول اسمی خان ...
ابوطالب خان . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) ابن حاجی محمدبیگ خان . مولد او لکهنو به سال 1165 هَ . ق . و او از نژاد غیر هندی و ظاهراً ایرانی یا ترک است وی ...
امامقلی خان . [ اِ ق ُ ] (اِخ ) پسر اﷲوردی خان قوللرآقاسی (رئیس غلامان شاهی ). سردار شاه عباس اول که از سوی مادر گرجی بود. پس ازفوت پدر در ...
امامقلی خان . [ اِ ق ُ ] (اِخ ) حاکم بخارا و معاصر شاه عباس دوم صفوی بود. در سال 1050 هَ . ق . بسبب ضعف چشم ، فرمانفرمایی ماوراءالنهر را به ...
امامقلی خان . [ اِ ق ُ ] (اِخ ) (زنگنه ) پسر محمد رحیم بیک ، از بزرگان ایل زنگنه بود و داعیه ٔ حکومت و ریاست داشت . سرانجام بوسیله ٔ مهرعلیخان ...
امامقلی خان . [ اِ ق ُ ] (اِخ ) در زمان شاه اسماعیل دوم (984-985 هَ . ق .) و شاه محمد خدابنده ٔ صفوی (985-996 هَ . ق .) بیگلربیگی قراباغ و گنجه...