عذار
نویسه گردانی:
ʽḎʼR
عذار با کسره ع به معنی سرخ صورتان -در اشعار اشاره به گونه سرخ دارد
فصل خزان چو فصل بهاران نمیشود -هر خوبرو ز لاله عذران نمیشود
بلبل اگر ز ناله فتاد و مرد - قمری به صوت خوش چو هزاران نمیشود
( شعر از محمدعلی نیکدل شاهرودی)
واژه های همانند
۵۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
ازار. [ اَزْ زا ] (اِ) نامی است که در شهسوار بدرخت آزاد دهند. رجوع به آزاد و آزاددرخت شود.
اظار. [ اَ ] (ع اِ) رجوع به اَظآر و دزی ج 1 ص 28 شود.
اظار. [ اَظْ ظا ] (ع ص ) شیردهنده . مرضعة. ناقل آن ناموثق است و اسناد آن را نیاورده و از الفاظی است که هیچیک از ثقات آن را یاد نکرده است...
اذآر. [ اِذْ ] (ع مص ) اذآر کسی ؛ بخشم آوردن او را. اغضاب . در خشم آوردن . (منتهی الارب ). || ترسانیدن او را. || حریص کردن ویرا. ایلاع . ...
آزارَ (اوستایی) 1ـ آزار، اذیت، رنج، بلا، گرفتاری، مصیبت، اندوه، غم2ـ نیرو، توان، قدرت، امکان
ازآر. [ اِزْ ] (ع مص ) بانگ کردن و غریدن شیر. (منتهی الارب ).
ازعر. [ اَ ع َ ] (ع ص ) تنک موی . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). اندک موی . اندک موی تن . (مهذب الاسماء). مؤنث : زَعْراء. ج ، زُعر. (منتهی الار...
اظآر. [ اَظْ ] (ع اِ) ج ِ ظئر. (متن اللغة) (اقرب الموارد). ج ِ ظئر، بمعنی شیرده بچه ٔ غیر را. (از منتهی الارب ). دایگان . در دزی ج 1 ص 68، کلمه ...
اظآر. [ اِظْ ] (ع مص ) اظآر شتر ماده ؛ بر جز بچه ٔ خود مهربان کردن . (از اقرب الموارد). شتر ماده را بر بچه ٔ شتر دیگر مهربان گردانیدن . و مهربان ...
اظآر. [ اِظْ ظِ ] (ع مص ) دایگی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || برای فرزند خود دایه گرفتن . (از متن اللغة)(از اقرب الموارد). || مه...