اجازه ویرایش برای همه اعضا

عالی

نویسه گردانی: ʽALY
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ آگراب ãgrâb (مانوی: ágrâv)، 2- بورژاک buržâk (پهلوی)، 3- هاواپ hâvâp (اوستایی: havapangh) **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۸۶ مورد، زمان جستجو: ۲.۳۸ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سکن معافری ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی معافری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سکون ، علی بن محمدبن محمدبن علی بن سکون حلی ، مشهور به ابن سکون و مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی حلی (ابن محمد...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سگزی . گور وی در رباط دهستان است . و دهستان شهری است از ناحیت دیلمان . (از حدود العالم چ دانشگاه ص 143).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سلار، ملقب به الملک العادل سیف الدین و مشهور به ابن سلار. وزیر ظافر عبیدی است ، صاحب مصر. رجوع به ابن سلار شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سلطان العلماء مرعشی (علی نواب ...). رجوع به علی مرعشی شود.
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن سلطان اویس ایلکانی (شاهزاده شیخ ...). وی برادر سلطان حسین بن سلطان اویس بود، و سلطان حسین بر آذربایجان سلطنت می ک...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سلطان حیدر صفوی (سلطان ...). رجوع به علی صفوی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سلطان محمد هروی قاری حنفی ، مکنی به نورالدین . رجوع به علی قاری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سلطان محمودمیرزا (سلطان ...). از شاهزادگان تیموری . رجوع به علی میرزابن سلطان محمود... شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سلیم ، مکنی به ابوسلیم . تابعی بود و از انس بن مالک روایت کرد. و اسرائیل بن یونس از وی روایت دارد. و نیز رجوع به ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.