عالی
نویسه گردانی:
ʽALY
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ آگراب ãgrâb (مانوی: ágrâv)، 2- بورژاک buržâk (پهلوی)، 3- هاواپ hâvâp (اوستایی: havapangh) **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۵,۷۸۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۲ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صدرالدین بن عصام الدین . او راست : حاشیه بر شرح جد خود عصام الدین بر رساله ٔ استعاره ٔ ابوالقاسم لیثی سمرقندی . (از کشف...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صدرالدین موسی (شیخ خواجه ...) وی از صوفیان سلسله ٔ صفویه است که پس از پدرش صدرالدین موسی ، به ارشاد طبقه ٔ صوفیه...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صدری قونوی ، ملقّب به بدرالدین . رجوع به علی قونوی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صدقه ، ملقّب به مؤتمن الدوله . وی از خاندانی بزرگ و مردی نیکوسیرت و نیکوخلق و متعبد و متدین بود و با وجودی که از...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صدقة. نام او علی بن احمد مصری شامی شافعی اشعری ، و مشهور به ابن صدقة است . رجوع به علی مصری (ابن احمد مصری ...) ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صدقةبن علی بانقوسی حلبی مصری شافعی ، ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی بانقوسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صدقةبن منصور سرمینی ، مکنّی به ابوالفتح . رجوع به علی سرمینی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صعب بن بکر. جد جاهلی . رجوع به علی بن بکربن وائل شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صفار. علی بن یوسف بن شیبان ماردینی ، مشهور به ابن صفار و ملقّب به جلال الدین . رجوع به ابن صفار و نیز به علی بن ی...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن صُفدان علی بن محمدبن موسی بن سعیدبن مهدی انباری مکنّی به ابوالقاسم و ملقّب به حُسنُس و مشهور به ابن صفدان . ر...