ترک
نویسه گردانی:
TRK
tark: (دست برداشتن، رها کردن). همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: موکس muks (سنسکریت: muksa) ورج varj (سنسکریت) هندیس handis (اوستایی) اکت okat (سغدی)***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۹۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
ترک سلویه . [ ت ُ س َ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان میمند در بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد و 49 هزارگزی شمال خاوری فیروزآباد و نزدیک راه عمومی ...
ترک ویران . [ ت ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش شاهین دژ است که در شهرستان مراغه و پانزده هزار و پانصدگزی جنوب خاوری شاهین دژ و 3 هزار...
جعلان ترک . [ ] (اِخ ) یکی از سرداران لشکر بغداد بوده است در جنگ با صاحب الزنج . رجوع به تاریخ الکامل ابن اثیر ج 7 ص 85 و 93 و 124 شود.
ترک میدان . [ ت ُ م َ ] (اِخ ) از کوههای شاهکوه و ساور که 6800 پا بلندی دارد و در 25 میلی چارده و 11 میلی زیارت قرار دارد. (از مازندران رابی...
ترک نشستن . [ ت َ ن ِ ش َ ت َ ](مص مرکب ) پشت سر کسی بر مرکبی سوار شدن . دو پشته سوار مرکبی شدن : رِدف ؛ از پی کسی بر مرکبی درنشستن .
کوکبی ترک . [ ک َ ک َ ی ِ ت ُ ] (اِخ ) قبادبیک . از اتراک است و در حیدرآباد بوده است . بیت زیر از اوست :چو در کنج قفس میرم بسوزیدم مگر روزی ب...
خاقان ترک . [ ن ِ ت ُ ] (اِخ ) پادشاه ترکان . در تاریخ و ادبیات پارسی اغلب پادشاه ترکستان به این نام یا «خاقان ترکستان » آمده است : فغف...
قزقاپان ترک . [ ق ِ ت ُ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش تکاب شهرستان مراغه واقع در 7500 گزی شمال باختری تکاب و 3 هزارگزی جنوب راه ارابه ...
ترک نیقولا. [ ت ُ ] (اِخ ) رجوع به ترکی نیقولا شود.