اجازه ویرایش برای همه اعضا

کیش

نویسه گردانی: KYŠ
رخ دادن وضعیتی در بازی شطرنج به معنی در معرض خطر قرار گرفتن شاه حریف که در صورت عدم توانایی شاه برای فرار یا مسدود کردن مسیر حمله منجر به مات می شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
پرخاش کیش . [ پ َ ] (ص مرکب ) رزم آور. شجاع . دلیر. پرخاشخر. پرخاشجوی : بگویش که ما راچه آمد به پیش ازین نامور مرد پرخاش کیش .فردوسی .
پهلوی کیش . [ پ َ ل َ ] (ص مرکب ) که دین پهلوی دارد. متدین بدین پهلوی . متدین بکیش ایرانیان باستان : تبه کردی آن پهلوی کیش راچرا ننگریدی...
اخلاص کیش . [ اِ ] (ص مرکب ) اخلاصمند. دارای خلوص نیت .
کیش یک آدم‌کش[۱۳][۱۴] یا کیش حشاشی (به انگلیسی: Assassin's Creed) که با نام‌های اسسینز کرید، عقیدهٔ حشاشین و اعتقاد به قتل نیز شناخته می‌شود، یک بازی ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
پاینده کیش . (اِخ ) نام شهر (؟) و بعضی شارحین بوستان «پابند» بمعنی زمین گل و لای نوشته و «کیش » نام جزیره .
جزیره ٔ کیش . [ ج َ رَ ی ِ ] (اِخ ) همان جزیره ٔ قیس است . رجوع به کلمه ٔ مزبور و به کتاب سرزمینهای خلافت شرقی ص 277 شود.
اندیشه کیش . [ اَ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) آنکه معتاد به اندیشه است . آنکه عادت بتفکر دارد. || آنکه همواره خیالات فاسد در سر پروراند. خیالاتی ...
نکوهیده کیش . [ ن ِ دَ / دِ ] (ص مرکب ) بدکیش . بدمذهب : پس از چند سال آن نکوهیده کیش قضا حالتی صعبش آورد پیش .سعدی .
کیش برگرفتن . [ ب َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) راه و آیین آموختن . طریقت جستن : گیومرث شد بر جهان کدخدای نخستین به کوه اندرون ساخت جای دد و ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.