اجازه ویرایش برای همه اعضا

کیش

نویسه گردانی: KYŠ
رخ دادن وضعیتی در بازی شطرنج به معنی در معرض خطر قرار گرفتن شاه حریف که در صورت عدم توانایی شاه برای فرار یا مسدود کردن مسیر حمله منجر به مات می شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۵ ثانیه
وفا کیش . [ وَ ] (ص مرکب ) آنکه همواره شرائط وفا به جای آورد. باوفا.وفادار : از خودسری و خودرایی کار آلتوم وفاکیش اوفاد وفاق به نفاق و شق...
کیش مهر. آیین مهر، آیین میترا، مهرپرستی. مترادف این عبارت در زبان انگلیسی «Mithraism» است. نام یکی از نشریات دانشجویی دانشگاه تهران که اوائل دهه هشت...
ظلم کیش . [ ظُ ] (ص مرکب ) ستم پیشه : ز رای روشن و تدبیر ملک پرور اوست که دادکیشان بیشند وظلم کیشان کم .سوزنی .
کول کیش . (اِ مرکب ) کوله خاس . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کوله خس . رجوع به کوله خس و کوله خاس شود.
کیش مات . (اِ مرکب ) (اصطلاح شطرنج ) هنگامی است که مهره ٔ شاه به طریقی کیش شود که قادر به هیچ نوع حرکتی نباشد حریف ، شاه مات می شود و با...
کیش مند. [ ک َ / ک ِ / ک َ ی ِ م َ ] (ص مرکب ) به معنی جباری و قهاری باشد به لغت زند و اوستا. (برهان ) (آنندراج ). به لغت زند،جبار و قهار و تو...
لاف کیش . (ص مرکب ) معتاد به لاف : لاف کیشی ، کاسه لیسی طبل خواربانگ طبلش رفته اطراف دیار.مولوی .
تبه کیش . [ ت َ ب َه ْ ] (ص مرکب ) تباه کیش . رجوع به تباه کیش شود.
تنگ کیش . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان اربعه ٔ پایین است که در بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد واقع است و 313 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی...
خوب کیش . (ص مرکب ) خوش عقیده : شنیدم که یوسف شه خوبکیش دگرباره اسباط را خواند پیش .شمسی (یوسف و زلیخا).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۴ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.