اجازه ویرایش برای همه اعضا

صبر

نویسه گردانی: ṢBR
صبر: برای‌ بیرون رفتن از گرفتاری‌ به‌ راه های‌ نادرست نرفتن و یا از کسی یاری نخواستن‌ و چشم به راه گشایشی‌ ماندن؛ تحمل گفتار و یا رفتار ناپسند کسی و واکنشی در برابر آن نشان ندادن؛ پایداری در انجام دادن کاری طولانی و سخت تا زمان رسیدن به نتیجه‌؛ در انتظار کسی یا چیزی ماندن بدون نشان دادن بی حوصلگی. (https://www.cnrtl.fr/definition) همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ژانت žAnt که در سنسکریت: کشانته kshAnta می باشد، مانین mAnin که در اوستایی: مانِن mAnen می باشد.***فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
سبر. [ س َ / س ِ ] (ع اِ) اصل و نهاد چیزی . (منتهی الارب ). اصل . (اقرب الموارد). || رنگ . (منتهی الارب ). لون . || جمال . (اقرب الموارد). خ...
سبر. [ س ُ ب َ ] (ع اِ) پرنده ای است . (اقرب الموارد). مرغیست . (منتهی الارب ).
سبر. [ س ِ ] (ع اِ) دشمنی . (منتهی الارب ). عداوت . (اقرب الموارد). || شبه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || عار. (منتهی الارب ).
سبر. [ س ِ ](اِ) نامی است که در طوالش بدرختچه ٔ سیاه تلو دهند. رجوع به جنگل شناسی کریم ساعی ص 259 و سیاه تلو شود.
سبر. [ س َ ] (ع اِ) یا سبر و تقسیم . جرجانی آرد: سبر و تقسیم هر دو یکی است و عبارت است از آوردن اوصاف اصل یعنی مقیس علیه وابطال بعض آنه...
سبر. [ س َب ْ ب ُ ] (اِخ ) ریگ پشته ای است بین بدر و مدینه . در اینجا پیغمبر اکرم صلی اﷲ علیه و آله و سلم غنائم بدر را تقسیم کرده است . (از ...
سبر و تقسیم . [ س َ وَ ت َ / س َ رُ ت َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) رجوع به سبر شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.