ابن عبد ربه
نویسه گردانی:
ʼBN ʽBD RBH
ابن عبد ربه، شهابالدین ابو عمرو احمد بن محمد (۲۴۶- ۳۲۸ ق) شاعر و ادیب بزرگ اندلسی. وی از دودمان بنی عباس بود، ولی چون جد چهارمش، سالم، در ولای امیر هشام بن عبد الرحمن، دومین امیر سلسله امویان اندلس در آمده بود، وی را «مروانی» و «اموی» میخوانند.
محتویات [نمایش]
از تولد تا جوانی [ویرایش]
وی در قرطبه زاده شد و دوران کودکی را همانجا در تنگدستی گذراند. برادر بزرگترش ابو بکر یحیی از فقیهان و محدثان قرطبه و از بزرگان اصحاب بقی بن مخلد بود و بعید نیست که احمد قرآن و حدیث و مقدمات ادب را نخست نزد این برادر دانشمند آموخته باشد. ابن عبد ربه، به رغم همه کششی که مشرق زمین برای دانش طلبان اندلسی داشت، از اندلس پای بیرون ننهاد اما از محضر استادان بزرگی چون بقی بن مخلد، محمد بن عبد السلام خشنی و محمد بن وضّاح که از انتقال دهندگان فرهنگ و ادب مشرق به اندلس بودند، بسیار سود جست و به یاری هوش و حافظه نیرومند خود توانست به زودی در محافل علمی قرطبه در صف فقیهان و محدثان بنشیند. اما او به شعر و شاعری گرایش بیشتری داشت و پیوسته به مطالعه کتابهای ادبی و حفظ شعر میپرداخت.
آغاز شهرت شاعری [ویرایش]
ابن عبد ربه نخستین بار در مراسم افتتاح قصر منیه در شهرک کنتش نزدیک قرطبه که امیر محمد بن عبد الرحمن بنا کرده بود، با سرودن قصیدهای بلند و زیبا پیشه شاعری را آغاز کرد. از آن پس، شاعر عمر نسبتا طولانی خود را بیشتر در دربار فرمانروان اندلس گذرانید و در پرتو مدیحه سرایی برای امرا و رجال و اعیان اندلس، در سده ۴ ق، بزرگترین شاعر اندلس به شمار آمد. ملازمت دربار، مدیحه سرایی، شرکت در مجالس بزم امیران و ندیمی آنان، ابن عبد ربه را در صف متنفذان قرطبه نشاند و توانگر گردانید. ابن عبد ربه مردی صریح و حاضر جواب بود، چندانکه گاه باعث رنجش دوستان و نزدیکانش میشد. از این رو برخی وی را بدزبان و خودپسند و متکبر پنداشتهاند.
اواخر عمر [ویرایش]
زندگی مرفه و دلپذیر ابن عبد ربه از برخی حوادث تلخ و ناگوار هم تهی نبود. چند سال پیش از مرگش (ظاهرا حدود ۶ سال) مفلوج و زمینگیر شد. او این بیماری دردناک را پیک مرگ تلقی کرد و به توبه «خلصاء» روی آورد و دست از همه تعلقات شسته و به آمرزش پروردگار دل بست. آنگاه به ازای یکایک ابیات و قطعاتی که در باب دنیا و لذایذ آن سروده بود، اشعاری با نام «محمّصات» (زدایندهها) بر همان وزنها و قافیهها دربارهٔ ترک دنیا و ترغیب به آخرت سرود.
ابن عبد ربه از هر گونه تعصب نژادی و برکنار بود، چنانکه هنگام مقایسه اسلام با جاهلیت، بیدینی توأم با انسانیت را بر آن دینداری که از خصلتهای انسانی تهی باشد، ترجیح میداد.
آثار [ویرایش]
العقد الفرید یگانه تألیف ابن عبد ربه بودهاست که در قرون اخیر سخت مورد توجه خاور شناسان قرار گرفتهاست. کتاب دیگری که با عنوان اللباب فی معرفة العلم و الآداب به وی نسبت دادهاند، باید تحریری دیگر از بخش «الیاقوتة فی العلم و الآداب» در کتاب العقد الفرید بوده باشد زیرا در منابع کهن به آن اشارهای نشدهاست.
خویشاوندان [ویرایش]
خاندان ابن عبد ربه تا چند قرن پس از وفات او در اندلس به علم و ادب شهرت داشتهاند. در میان فرزندان و نوادگان وی ابو عبد اللّه محمد بن عبد ربه، معروف به ابن عبد ربه مالقی کاتب ساکن مالقه از دیگران مشهورتر است.
ردهها: ادبیات عرباهالی اندلسدرگذشتگان ۹۴۰ (میلادی)زادگان ۸۶۰ (میلادی)
قس عربی
هو أحمد بن محمد بن عبد ربه بن حبیب بن حدیر بن سالم، ویکنى بأبی عمر وقیل أبی عمرو، شهاب الدین الأموی بالولاء، فقد کان جده الأعلى سالماً مولى لهشام بن عبد الرحمن الداخل ولد بقرطبة فی العاشر من شهر رمضان عام 246هـ (29 تشرین الثانی 860 م)، ونشأ بها، ثم تخرج على علماء الأندلس وأدبائها وأمتاز بسعة الاطلاع فی العلم والروایة وطول الباع فی الشعر منه ما سماه الممحصات، وهی قصائد ومقاطع فی المواعظ والزهد، نقض بها کل ما قاله فی صباه من الغزل والنسب. وکانت له فی عصره شهرة ذائعة، وهو أحد الذین أثروا بأدبهم بعد الفقر.[1]
محتویات [اعرض]
[عدل]کتبه
أشهر کتبه العقد الفرید وهو کتاب جامع للأخبار والأنساب والأمثال والشعر والعروض والموسیقى، وقد استوعب خلاصة ما دوّن الأصمعی وأبو عبیدة والجاحظ وابن قتیبة وغیرهم من أعلام الأدب. ومع أن ابن عبد ربه کان أندلسیاً إلا أنه لم یشر إلى الأندلس ولا إلى أهلها بکلمة عدا نفسه فقد عرف بنفسه ونشر شعره. ولهُ الکثیر من الموشحات. وله شعر رقیق سلس الأسلوب فیه المدیح والوصف والغزل والنسیب وفی جمیع أغراض الشعر الأخرى.
قال عنه ابن کثیر فی کتابه البدایة والنهایة "..ویدل کثیر من کلامه شیوعه ومیله إلى الحد من بنی أمیة وهذا عجیب منه لأنه أحد موالیهم وکان الأولى به أن یکون ممن یؤیدهوم لا ممن یعادیهم.."البدایة والنهایة (11/230)وقال عنه الثعالبی ( أحد محاسن الاندلس علما وفضلا , وادبا فی نهایة الجزاله والحلاوه , وعلیه رونق البلاغة والطلاوة ) وقال عنه السیوطی ( عالم الاندلس بالاخبار والاشعار وادیبها وشاعرها )
[عدل]من أشعاره
قال فی الغزل:
یا لؤلؤا یـسبی الـعقول أنیقا ورشا بتقطیع القلـوب رقیقا
ما إن رأیت ولا سمعت بمثله درا یـعود من الحـیاء عقیقا
وإذا نظرت إلى محاسن وجهه أبصرت وجهک فی سناه غریقا
یا من تقطع خصـره من رقة ما بال قلبک لا یکون رقیقا ؟
وقال فی موقف الوداع:
ودعتنـی بـزورة وأعتناق ثم نادت متى یکون التلاقی !
وبدت لی فأشرق الصبح منها بین تلک الجیوب والأطواق
یا سقیم الجفون من غیر سقم بین عینیک مصرع العشاق
إن یوم الـفراق أفظـع یوم لیتنی مت قبل یوم الفراق !
وقال فی وصف رمح وسیف:
بکـل ردیـی کـأن سـنانـه شـهاب بدا فی ظلمة اللیل ساطع
تقاصرت الآجال فی طـول متنه وعادت بـه الآمال وهی فـجائع
وذى شطب تقضی المنایا لحکمه ولیس لما تقضـی المـنیة دافـع
یسلل أرواح الکـماة أنسـلاله ویرتاع عنه الموت والموت رائع
وآخر شعر قاله هو:
بلیت وأبلتنـی اللیالی بکرها وصرفان للأیـام معتـوران
ومالی لا أبلى لسبعین حـجة وعشر أتت من بعدها سنتان
ولست أبالی من تباریح علتی إذا کان عقلی باقیا ولـسانی
[1]
[عدل]وفاته
توفی ابن عبد ربه یومَ الأحد ثامن عشر جُمادى الأولى سنة 328 هـ، ودُفن یوم الاثنین فی مقبرة بنی العباس بقرطبة بعد أن استوفى إحدى وثمانین سنة قمریة وثمانیة أیام. وقد أصیب بالفالج قبل وفاته، تماماً کما حصل للجاحظ قبله ولأبی الفرج الأصفهانی بعده.
[عدل]مراجع
^ ابن عبـد ربـه لـؤی خلیل الموسوعة العربیة
هذه بذرة مقالة عن الأندلس تحتاج للنمو والتحسین، ساهم فی إثرائها بالمشارکة فی تحریرها.
[أظهر]ع · ن · ت
علماء العصر الإسلامی
یوجد فی ویکی مصدر کتب أصلیة تتعلق بـ: ابن عبد ربه
تصنیفات: علماء مسلمونأدب عربیکتاب ومؤلفون أندلسیونوفیات 940موالید 246 هـموالید 860وفیات 328 هـعلماء عربکتاب ومؤلفون عربشعراء الأندلس
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۴ ثانیه
ابن عبد ربه، شهابالدین ابو عمرو احمد بن محمد (۲۴۶- ۳۲۸ ق) شاعر و ادیب بزرگ اندلسی. وی از دودمان بنی عباس بود، ولی چون جد چهارمش، سالم، در ولای امیر ه...
ابن عبدربه . [ اِ ن ُع َ دِ رَب ْ ب ِه ْ ] (اِخ ) ابوعمر احمدبن محمد اندلسی . ادیب و شاعر معروف ، صاحب کتاب عقدالفرید. مولد او قرطبه به سال 24...
ابن عبدربه . [ اِ ن ُ ع َ دِ رَب ْ ب ِه ْ ] (اِخ ) ملقب به رأس البغل . و کتاب البستان که بفتح بن خاقان نسبت کنند از اوست . (ابن الندیم ).