بارهنگ
نویسه گردانی:
BARHNG
بارهنگ (Plantago major L) گیاه چندسالهای از تیره بارهنگیان است.
بارهنگ گیاهی است پایا، ظاهراً بی کرک یا کمی کرکپوش با بن و ریشهای کوتاه است. ساقه آن به طول ۷۰-۱۰ سانتی متر، متعدد ایستاده یا خیزان، فاقد شیار، مساوی یا کمی بلندتر از برگها است. برگهای آن تماماً طوقهای، تخم مرغی پهن با ۹-۳ رگبرگ قوی و برجسته، کامل یا در حاشیه سینوسی، بی کرک یا کرکپوش، دارای دمبرگ نسبتاً بلند. گلها سبز متمایل به قهوهای، کوچک مجتمع در خوشههای دراز استوانهای. موسم گلدهی گیاه اردیبهشت تا شهریورماه است. دانههای این گیاه تیره رنگ، کوچک و تخم مرغی شکل و در میوهای پوستینه که به صورت کپسول تخم مرغی بوده و دارای ۲ خانه و محتوی ۸-۴ دانهاست قرار دارند. دانهها را از اواسط فصل بهار به بعد جمع آوری مینمایند.
محتویات [نهفتن]
۱ ترکیبات شیمیایی
۲ خواص درمانی
۳ محل رویش
۴ منابع
۵ پیوند به بیرون =
ترکیبات شیمیایی [ویرایش]
دانه بارهنگ دارای چربی، صمغ، موسیلاژ، ترکیبات گلوکزیدی است.
خواص درمانی [ویرایش]
بارهنگ به همراه قدومه و به دانه مخلوطی درست میکنند که به عنوان نرم کننده سینه و برطرف کننده سرفه وخارشهای گلو مصرف سنتی دارد. خواص درمانی ریشه، برگ و دانه این گیاه اثر نرم کننده دارد و از آنها به عنوان تصفیه کننده خون، آرام کننده ناراحتیهای آسم مرطوب، اسهالهای ساده و ورم مخاط دهان استفاده میشود. جوشاندهٌ دانه بارهنگ در رفع بیماریهای التهابی کلیه و مثانه موثر است. اگر برگ تازه بارهنگ به مدت چند ساعت در آب جوشیده قرار بگیرد، سپس قطعات آن بر روی زخمهای باز قرار گیرد، نه تنها زخمها را از خطر آلودگی حفظ میکند، بلکه سرعت بهبود را باعث میشود. جوشاندهٌ ریشه گیاه همراه با عسل، اگر به صورت غرغره مصرف شود، ورم حلق را از بین میبرد. برگ تازه و له شدهٌ بارهنگ اگر در محل گزیدگی زنبور عسل و پشه مالش داده شود درد را تسکین میدهد. میزان مصرف جوشانده ۵۰ تا ۱۰۰ گرم ریشه یا برگ بارهنگ در یک لیتر آب به مقدار سه فنجان در روز مجاز است. این گیاه در جاهای مختلفی میروید و انواع مختلفی دارد. معمولاً از دانههای این گیاه استفاده میشود. از این گیاه برای ناراحتیهای تنفسی استفاده میشود و یکی از گیاههای لعاب دار و دارای ماده سافورین است. دانههای آن را در آب خیس میکنند. این گیاه عوارض جانبی ندارد. از برگ این گیاه به وفور استفاده میشود و برگ آن خاصیت ضد عفونی کننده دارد و همچنین دانه این گیاه هم خاصیت ضد عفونی کننده و خلط آوری خوبی برای دستگاه تنفسی دارد.
محل رویش [ویرایش]
گیاه بارهنگ در منطقه وسیعی از دو قاره اروپا و آسیا و همچنین شمال آفریقا و آمریکای شمالی میروید. در ایران تقریباً در تمام نقاط میروید.
منابع [ویرایش]
مجله محیط سبز شماره ۳۷
پیوند به بیرون = [ویرایش]
مرجع متافیزیک ایران
[نمایش]
ن • ب • و
گیاهان دارویی و ادویهجات
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ بارهنگ موجود است.
ردهها: بارهنگیانگیاهان داروییگیاهان در اروپاگیاهان علفیگیاهان و گردهافشانیگیاهان طبی
همچنین
بارهنگ یا بارتنگ که در کتابهای طب سنتی قدیم از آن به نام لسانالحمل (زبان گوسفند) یاد شده است، گیاهی است علفی، چندساله، بدون ساقه، به ارتفاع 10 تا 70 سانتیمتر با برگهای پهن و گسترده و دمبرگهای بلند که دارای خواص چشمگیری است.
پهنک برگ گیاه بارهنگ شبیه زبان گوسفند است، 3 تا 7 رگبرگ طولی مشخص دارد و گلآذین آن به صورت خوشهی باریک و کشیدهای است که در انتهای پایک بلند و بدون انشعاب خود قرار دارد.
این گلآذین در هنگام رسیدن، دارای بذرهای فراوان و انبوهی است، تخم بارهنگ عبارت از دانههای ریز قهوهای تیره متمایل به سیاه است و چنانچه در آب قرار گیرد، لایهی رویی آن با ایجاد لعاب، تورم آن را سبب میشود.
بارهنگی که در طب سنتی بیشتر از آن استفاده میکنند، گیاه Plantago major یا لسانالحمل کبیر است، گیاه Plantago lanceolata نیز که آن را به اسامی بارهنگ سرنیزهای (بارهنگ کاردی) یا لسانالحمل صغیر مینامند، خواص مشابهی دارد و آن را نیز مورد استفاده قرار میدهند.
گیاه بارهنگ معمولاً به صورت علف هرز در مکانهای مرطوب مانند حاشیهی جویهای آب، مزارع، باغها، باغچهها و فضاهای سبز شهری و خانگی میروید و به راحتی در دسترس انسان قرار دارد.
در ترکیبات شیمیایی گیاه بارهنگ، گلیکوزیدی به نام اوکوبین و موادی همچون پلانتاژین و ساپونین وجود دارد همچنین در تخم بارهنگ، مقدار زیادی مواد گلوتینی، اسید پلانتئونولیک، اسید سوکسینیک، آدنین، کولین، اکوبین و هولوزید پلانتئوز وجود دارد و نیز تخم بارهنگ حدود 10 درصد مواد روغنی دارد، روغن بارهنگ زردرنگ است و بویی مطبوع و طعمی شبیه روغن گردو دارد.
طبق آنچه در منابع مختلف ازجمله ذخیرهی خوارزمشاهی، صیدنه ابوریحان بیرونی، قانون ابوعلی سینا، الابینه عن حقایقالادویه ابومنصور هروی و تحفه حکیم مۆمن در خصوص خواص و کاربردهای این گیاه آمده است، باید گفت طبع بارهنگ، سرد و خشک در درجهی دوم است همهی بخشهای گیاه بارهنگ شامل برگ و ریشه و دانهی آن، مصارف دارویی دارد؛ اما، برگ و ریشه آن را بیشتر به صورت استعمال خارجی و تخم بارهنگ را بیشتر به صورت مصارف داخلی استفاده میکنند.
بارهنگ، اثر قابض و نرم کنندگی دارد و به عنوان تببر، تصفیه کنندهی خون، آرامکننده و رافع تحریکات مجاری تنفسی و ادراری مطرح است همچنین بارهنگ در رفع ناراحتیهای آسم آمفیزم، اسهالهای ساده و صفراوی، خونریزیهای دستگاه گوارش، ورم مخاط دهان، درد دندان و حتی درد گوش، مۆثر است.
برگهای تازهی بارهنگ، خواص ضدباکتریایی قوی دارد؛ به همین جهت، برای التیام زخمها، جراحتها و سطوح ملتهب و آزردهی بدن مورد استفاده قرار میگیرد. مالیدن له شدهی برگ تازه و تمیز بارهنگ بر روی زخمها ضمن این که آنها را از چرکی شدن محافظت میکند، باعث التیام آنها نیز میشود همچنین کاربرد این گیاه برای زخمهای کهنه و چرکی شدید نیز سبب باز شدن سر زخم و خروج چرک و در نهایت، بهبود زخم میشود.
برای قطع خونریزی و رفع درد ناخن (عقربک)، ناراحتیهای پوستی و جوشهای صورت و نیز فروکش کردن ورم صورت ناشی از آبسه (پیله) دندان، توصیه شده است.
تخم بارهنگ، قابض، محرک، تببر، معرق، مدر و معالج اسهال خونی است،
همچنین آن را برای رفع اختلالات کلیوی و معالجهی کولیک، مالاریا، سرفه، آسم برونشیتی و قطع خونریزی و معالجهی امراض مثانه و سوزاک، توصیه کردهاند
پانسمان زخمها با پخته برگ تازه بارهنگ نیز در بهبود آنها اثر تسریعکنندگی دارد.
جوشانده برگ بارهنگ همراه با گُلهای اکلیل الملک (یونجه باغی زرد) و گل گندم، به صورت مایع شستشوی چشم، در رفع ورم ملتحمه بسیار مۆثر است، برای تهیهی این محلول، 10 گرم برگ بارهنگ را به همراه مقدار کمی از دو گُل یادشده در 150 گرم آب جوش، دم میکنند.
برای درمان بیماریهای ریوی، برگ تمیز و شسته شدهی بارهنگ را روی پارچهی تمیزی پهن میکنند تا خشک شود سپس آن را خرد میکنند و شیره آن را میگیرند و هموزن آن، عسل اضافه کرده به مدت 20 دقیقه، دم میکنند. مصرف این دمکرده برای بیماریهای ریوی بسیار مفید است.
از مخلوط 10 درصد پودر برگ بارهنگ با وازلین، پمادی به دست میآید که مالیدن آن روی زخمهای چرکین و دردناک، سبب بهبود آنها میشود و به سرعت، چرک را میخشکاند.
کمپرس برگهای تازه و خردشدهی بارهنگ برای فرونشاندن ورمها، نقاط ضربدیده و کوفتگیها و التیام زخمهای عفونی، سوختگیهای ناشی از آتش و جای نیش حشرات، مفید است.
تخم بارهنگ، قابض، محرک، تببر، معرق، مدر و معالج اسهال خونی است، همچنین آن را برای رفع اختلالات کلیوی و معالجهی کولیک، مالاریا، سرفه، آسم برونشیتی و قطع خونریزی و معالجهی امراض مثانه و سوزاک، توصیه کردهاند.
خوردن یا تنقیه ی عصاره تخم یا لعاب بارهنگ برای التیام زخمهای رودهای و قطع خونریزی بواسیر، سودمند است همچنین تخم بارهنگ برای رفع خونرویها و زخمهای ریوی و وجود خون در اخلاط بدن، سل، تنگی نفس، بیماریهای کبدی، زردی و برگشت غذا از معده به مری (ریفلکس)، مفید است.
جوشانده تخم بارهنگ در رفع التهابات دستگاه ادراری به ویژه در صورت وجود خون در ادرار، مۆثر است و نیز غرغره عصاره بارهنگ در بهبود ورم لوزهها و خونریزی لثه، موثر است، مضمضه کردن دم کرده ریشه یا آب برگ بارهنگ برای کاهش ورم مخاط دهان و تسکین درد دندان، توصیه میشود. برای تهیه جوشانده ریشه یا برگ بارهنگ، 80 تا 100 گرم تمیز شده آن را در یک لیتر آب میجوشانند و پس از صاف کردن، روزی 3 تا 4 فنجان میل میکنند.
یکی از کاربردهای مهم تخم بارهنگ، استفاده آن در داروی ترکیبی چهار تخم لعابی است، چهار تخم لعابی یکی از داروهای ترکیبی متداول در طب سنتی بوده که در اکثر خانهها وجود دارد. این دارو به عنوان برطرفکننده سرفههای خشک سردردآور و خشکی و خارش گلو، نرمکننده سینه و رفع کننده گرفتگی صدا و به طور کلی برای بهبود انواع سرفهها و به خصوص سیاهسرفه مورد استفاده قرار میگیرد.
در تهیه این دارو، از تخم بارهنگ، قدومه، بهدانه و تخم مرو (مروره یا کنو) یا به جای آن، تخم شربتی یا بالنگ و همراه با اندکی انزروت و صمغ عربی بهره میبردند. معمولاً این مخلوط را در آب جوشیده ولرم، خیس میکنند که این امر باعث ایجاد ماده ژله مانندی میشود که خوردن آن در وعدههای منظم موجب از بین رفتن التهابات گلو و سرفههای شدید میشود. این دارو، اثراتی مفیدتر از شربتهای اکسپکتورانت و دیفن هیدرامین و مانند آنها دارد.
اگرچه بارهنگ در دسته گیاهان دارویی بیضرر قرار گرفته است، اما بنا بر احتیاط عصاره آن برای طحال، مضر است که مصلح آن، مصطکی (شیره گیاهی رزینی زردرنگی است که به شکل قطعات اشکی بیضی، سخت، کوچک در ابعاد یک نخود، زردرنگ، نیم شفاف و معطر است وقتی آن را بجوید زیر دندان نرم شده و طعم معطری دارد) است و پخته شده ریشه و برگ آن نیز برای ریه، مضر است که مصلح آن نیز عسل است. در جریان درمان این بیماریها حتماً باید از مصلح مربوطه نیز استفاده شود؛ در غیر این صورت، ممکن است عوارض جانبی بروز کند. مقدار خوراک تخم بارهنگ در هر وعده، حداکثر تا 12 گرم است.
نامهای دیگر آن: بارهنگ، بارتنگ، تخم بیزوشا، لسانالحمل کبیر، بارهنگ نیزهای، اوذینه، باغ برباغی، برغول، خرگوشک، زبان بره، رم حاج لک، بزوشه، برودوسلام، حمحم شامی، پلانتین، پلانتاگو و لسانالحمل میباشد.
1. طبع آن سرد و خشک میباشد.
2. بارهنگ تقویت کننده قوای فکری و جنسی است.
3. در گذشته برای افزایش توان باروری و تولید مثل از این گیاه کمک میگرفتند.
4. درمان کننده فراموشی است و ضعف ذهنی را از بین میبرد.
5. چینیها معتقدند این گیاه طول عمر را بالا میبرد.
6. تقویت کننده قلب است.
7. درمان کننده نازایی و ناباروری است.
8. مصرف آن باعث مشکی شدن موهای سفید میگردد.
9. ضماد بارهنگ درمان کننده زخمها میباشد.
10. برای امراض کم خونی مفید است.
11. برای آسم به روش شماره 13 استفاده شود.
12. برای درد معده به روش شماره 13 استفاده شود.
13. برای درمان کم خونی 5 گرم برگ پهن بارهنگ را در آب سرد بریزید 10 دقیقه بجوشد سپس به مدت 20 دقیقه دمکرده صاف نموده با عسل شیرین کنید روزی 3 الی 5 فنجان میل شود.
14. برای درمان سوختگی برگهای تازه بارهنگ را ابتدا شسته سپس خرد کرده به صورت ضماد روی محل سوختگی بگذارید.
15. برای درمان دردهای گلو با جوشانده بارهنگ غرغره کنید.
16. برای رفع درد گزیدگی حشرات ضماد برگ بارهنگ بگذارید.
17. برای معالجه تکرار ادرار از جوشانده برگ بارهنگ به روش شماره 13 استفاده نمائید.
18. برای معالجه زخمهای واریسی ضماد برگهای تازه بارهنگ را روی زخمهای واریسی بگذارید.
19. کودکانی که به خاطر سرماخوردگی گلوی آن ها میسوزد میتوان از جوشانده بارهنگ به صورت جرعهجرعه به آن ها داد.
20. کسانی که میخواهند لاغر شوند نیم ساعت قبل از غذا یک لیوان از جوشانده بارهنگ به مدت 14 روز میل کنند.
21. برای درمان کم کاری کلیهها که در دوران یائسگی پیدا میشود میتوان از این قاووت استفاده کرد.
قس انگلیسی د ویکی پدیا
Plantago major ("broadleaf plantain" or "greater plantain") is a species of Plantago, family Plantaginaceae. The plant is native to most of Europe and northern and central Asia,[1][2][3] but has widely naturalised elsewhere in the world.[1][4][5][6][7]
Plantago major is one of the most abundant and widely distributed medicinal crops in the world. A poultice of the leaves can be applied to wounds, stings, and sores in order to facilitate healing and prevent infection. The active chemical constituents are aucubin (an anti-microbial agent), allantoin (which stimulates cellular growth and tissue regeneration), and mucilage (which reduces pain and discomfort). Plantain has astringent properties, and a tea made from the leaves can be ingested to treat diarrhea and soothe raw internal membranes.
Broadleaf plantain is also a highly nutritious wild edible, that is high in calcium and vitamins A, C, and K. The young, tender leaves can be eaten raw, and the older, stringier leaves can be boiled in stews and eaten.
Contents [hide]
1 Description
2 Ecology
3 Edibility
4 Medicinal use
5 Other uses
6 References
7 Further reading
[edit]Description
Plantago major is notable for its ability to colonize compacted and disturbed soils, and to survive repeated trampling.
Plantago major is an herbaceous perennial plant with a rosette of leaves 15–30 cm in diameter.[3][8]
Each leaf is oval-shaped, 5–20 cm long and 4–9 cm broad, rarely up to 30 cm long and 17 cm broad, with an acute apex and a smooth margin; there are five to nine conspicuous veins. The flowers are small, greenish-brown with purple stamens, produced in a dense spike 5–15 cm long on top of a stem 13–15 cm tall (rarely to 70 cm tall).[3][8]
Plaintain is wind-pollinated, and propagates primarily by seeds, which are held on the long, narrow spikes which rise well above the foliage.[8][9] Each plant can produce up to 20,000 seeds, which are very small and oval-shaped, with a bitter taste.[10]
There are three subspecies:[2]
Plantago major subsp. major.
Plantago major subsp. intermedia (DC.) Arcang.
Plantago major subsp. winteri (Wirtg.) W.Ludw.
[edit]Ecology
Developing fruits of Plantago major
Plantago major grows in lawns and fields, along roadsides, and in other areas with that have been disturbed by humans. Plantain does particularly well in compacted or disturbed soils. It is believed to be one of the first plants to reach North America after European colonisation. Reportedly brought to the Americas by Puritan colonizers, plantain was known among some Native American peoples by the common name "white man's footprint", due to how it thrived in the disturbed and damaged ecosystems surrounding European settlements.[11] The ability of plantain to survive frequent trampling and colonize compacted soils makes it important for soil rehabilitation. Its roots break up hardpan surfaces, while simultaneously holding together the soil to prevent erosion.[12]
The seeds of plantain are a common contaminant in cereal grain and other crop seeds. As a result, it now has a worldwide distribution as a naturalised species.[4]
Plantain is one of the favorite foods of the eastern box turtle,[13] and is used as food by many other herbivores (although generally not as their primary forage).[12]
[edit]Edibility
The leaves are edible as a salad green when young and tender, but they quickly become tough and fibrous as they get older. The older leaves can be cooked in stews.[14] The leaves contain calcium and other minerals, with 100 grams of plantain containing approximately the same amount of vitamin A as a large carrot. The seeds are so small that they are tedious to gather, but they can be ground into a flour substitute or extender.[15]
[edit]Medicinal use
Plaintain is found all over the world, and is one of the most abundant and accessible medicinal herbs.[16] It contains many bioactive compounds, including allantoin, aucubin, ursolic acid, flavonoids, and asperuloside.[17][18] Scientific studies have shown that plantain extract has a wide range of biological effects, including "wound healing activity, anti-inflammatory, analgesic, antioxidant, weak antibiotic, immuno modulating and antiulcerogenic activity".[10]
For millennia, poultices of plantain leaves have been applied to wounds, sores, and stings to promote healing.[19] The active constituents are the anti-microbial compound aucubin, the cell-growth promoter allantoin, a large amount of soothing mucilage, flavonoids, caffeic acid derivatives, and alcohols in the wax on the leaf surface. The root of plantain was used also traditionally used to treat wounds, as well as to treat fever and respiratory infections.[20]
Due to its astringent properties, a tea of plantain leaves can be ingested to treat diarrhea or dysentery. Due to the high vitamin and mineral content, plantain tea simultaneously replenishes the nutrients lost as a result of diarrhea.[21] Adding fresh plantain seeds or flower heads to a tea will act as an effective lubricating and bulking laxative and soothe raw, sore throats.[22]
When ingested, the aucubin in plantain leaves leads to increased uric acid excretion from the kidneys, and may be useful in treating gout.[23]
[edit]Other uses
The sinews from the mature plant are very pliable and tough, and can be used in survival situations to make small cords, fishing line, sutures, or braiding.[24]
Cultivar 'Rubrifolia' of Plantago major
Some cultivars are planted as ornamentals in gardens, including 'Rubrifolia' with purple leaves, and 'Variegata' with variegated leaves.[25]
[edit]References
Wikimedia Commons has media related to: Plantago major
Wikiversity has bloom time data for Plantago major on the Bloom Clock
^ a b Natural History Museum: Plantago major
^ a b Flora Europaea: Plantago major
^ a b c Flora of Pakistan: Plantago major
^ a b Germplasm Resources Information Network: Plantago major
^ As a result, Plantago major has many common names. In addition to "broadleaf plantain" and "greater plantain", other common names include: include Common Plantain, Broad-leaved Plantain, Cart Track Plant, Dooryard Plantain, Greater Plantago, Healing Blade, Hen Plant, Lambs Foot, Roadweed, Roundleaf Plantain, Snakeroot, Waybread, Wayside Plantain, andWhite Man's Foot Prints. -- Britton, Nathaniel Lord; Addison Brown (1913). An Illustrated Flora of the Northern United States and Canada, Volume 3 (second edition ed.). Dover Publications, inc.. p. 245.
^ Joint Nature Conservation Committee: Greater Plantain Plantago major Linnaeus
^ Botanical Society of the British Isles Database
^ a b c Blamey, M. & Grey-Wilson, C. (1989). Flora of Britain and Northern Europe. ISBN 0-340-40170-2[page needed]
^ Sauer,Leslie Jones (1998). The Once and Future Forest. Island Press. p. 49. ISBN 1-55963-553-3.[verification needed]
^ a b Samuelsen, Anne Berit (July 2000). "The traditional uses, chemical constituents and biological activities of Plantago major L. A review". Journal of Ethnopharmacology 77 (1-2): 1. doi:10.1016/S0378-8741(00)00212-9. ISSN 03788741.
^ Duke, James (2001). Handbook of Edible Weeds. CRC Press. p. 150. ISBN 9780849329463.
^ a b Tilford, Gregory L. & Gladstar, Rosemary (1998). From Earth to Herbalist: An Earth-Conscious Guide to Medicinal Plants. Mountain Press. p. 163. ISBN 9780878423729.
^ Meuninck, Jim (2008). Medicinal Plants of North America: A Field Guide. Globe Pequot. p. 10. ISBN 9780762742981.
^ Scott, Timothy Lee & Buhner, Steven Harrod (2010). Invasive Plant Medicine: The Ecological Benefits and Healing Abilities of Invasives. Inner Traditions / Bear & Co. p. 253. ISBN 9781594773051.
^ Vizgirdas, Ray S. & Rey-Vizgirdas, Edna (2005). Wild Plants Of The Sierra Nevada. University of Nevada Press. pp. 148–149. ISBN 9780874175356.
^ Green, James (2000). The Herbal Medicine Maker's Handbook: A Home Manual. Chelsea Green Publishing. pp. 314–315. ISBN 9780895949905.
^ Duke, James A. (2001). "Plantago major". Handbook of Phytochemical Constituents of GRAS Herbs and Other Economic Plants. CRC Press. p. 471. ISBN 9780849338656.
^ Centre for Mediterranean Cooperation (2005). A Guide to Medicinal Plants in North Africa. International Union for Conservation of Nature and Natural Resources (IUCN). pp. 190. ISBN 9782831708935.
^ Duke, James (2001). Handbook of Edible Weeds. CRC Press. p. 151. ISBN 9780849329463.
^ Foster, Steven & Hobbs, Christopher (2002). A Field Guide to Western Medicinal Plants and Herbs. Houghton Mifflin Harcourt. p. 224. ISBN 9780395838068.
^ U.S. Department of Defense (June 1999). FM 21-76-1: Survival, Evasion, and Recovery: Multiservice Procedures. Air Land Sea Application Center. p. V-16.
^ Tilford, Gregory L. & Gladstar, Rosemary (1998). From Earth to Herbalist: An Earth-Conscious Guide to Medicinal Plants. Mountain Press. p. 160. ISBN 9780878423729.
^ Meuninck, Jim (2008). Medicinal Plants of North America: A Field Guide. Globe Pequot. p. 9. ISBN 9780762742981.
^ Tilford, Gregory L. (1997). Edible and Medicinal Plants of the West. Mountain Press. p. 112. ISBN 9780878423590.
^ Huxley, A., ed. (1992). New RHS Dictionary of Gardening. ISBN 0-333-47494-5
[edit]Further reading
Ghazanfar, Shahina A. (1994). "Plantago major". Handbook of Arabian Medicinal Plants. CRC Press. p. 165. ISBN 9780849305399.
View page ratings
Rate this page
What's this?
Trustworthy
Objective
Complete
Well-written
I am highly knowledgeable about this topic (optional)
Submit ratings
Categories: PlantagoFlora of EuropeDemulcentsLawn weedsMedicinal plantsPlants and pollinators
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
بارهنگ . [ هََ ] (اِ) ۞ بارتنگ . خِنگ . ذنب الثعلب . خوب کلان . مری زبانک . لسان الحمل .بردوسلام . آذان الجدی . لسان الحمل الکبیر. ذنب الفارة. اسم...