تنگ
نویسه گردانی:
TNG
[تَ] با فتح ت و سکون ن و گ به معنای نزدیک - کنار - پهلو - بسیار نزدیک به هم بودن - در میان - در فاصله نزدیک - نزد - کم دورند
تنگ یکدیگر نشستن : بسیار نزدیک هم نشستن
تنگ دوستان : نزدیک و کنار دوستان
تنگ هم رفتن : نزدیک و پهلو به پهلوی هم رفتن
واژه های همانند
۲۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
تنگ روی . [ ت َ ] (ص مرکب ) کسی که به اندک مبالغه از شرم سخن قبول کند. (فرهنگ رشیدی ). کنایه از شخصی است که به اندک مبالغه مطلب بزرگ...
تنگ ریز. [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان میمنداست که در بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد واقع است و 268 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج...
تنگ سرا. [ ت َ س َ ] (ص مرکب ) بخیل . ممسک . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : ممدوح بماندند دوسه بارخدایان زین تنگدلان ، تنگ دران ، تنگ سرایان . سوزن...
تنگ سرخ . [ ت َ س ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان رودبشار است که در بخش اردکان شهرستان شیراز واقع است و 115 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایر...
تنگ سیم . [ ت َ ] (ص مرکب ) کم پول . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). فقیر. کسی که سیم اندک دارد : خاصه در دولت سرایی کاندر او مدحت سرای تنگ سیم آ...
تنگ خوش . [ ت َ خوَش ْ / خُش ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان دیر است که در بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع است و 110 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیا...
تنگ خوی . [ ت َ ] (ص مرکب ) تنگ خو : جهان تنگ دیدیم بر تنگ خوی مراآز و زفتی نکرد آرزوی . فردوسی .جان را به وداع آفرینش از عالم تنگ خوی شستیم...
تنگ حسن . [ ت َ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ریمله ٔ بخش حومه ٔ شهرستان خرم آباد است که 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
تنگ پنج . [ ت َ پ َ ] (اِخ ) محلی در 570 هزارگزی تهران میان تنگ هفت و تله زنگ و آنجا ایستگاه ترن است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). نام ایستگا...
تنگ چاق . [ت َ ] (اِخ ) دهی از بخش ایزه ٔ شهرستان اهواز است که 205 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).