اجازه ویرایش برای همه اعضا

خرم

نویسه گردانی: ḴRM
به کسر خ و سکون ر. آب بینی. مف. خلم به گویش کازرونی(ع.ش)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۹ ثانیه
خرم کوه . [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) دهی است جزء بلوک فاراب دهستان عمارلوی بخش رودخانه ٔ شهرستان رشت . این ناحیه در جنوب خاوری رودبار و 49هزارگزی...
خرمبید، شهرستانی کوهستانی در شمال استان فارس با آب و هوایی سرد و خشک با مرکزیت صفاشهر. دارای سه شهر با نام های دهبید، خرمی و قادرآباد.
خرم دلی . [ خ ُرْ رَ دِ] (حامص مرکب ) دلشادی . مشعوفی . خوشدلی : ندانستند جز شادی شماری نه جز خرم دلی دیدند کاری . نظامی .زمین بوسه دادند بر شک...
خرم ده . [ خ ُرْ رَ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش شاهین دژ شهرستان مراغه ، واقع در یک هزاروپانصدگزی شمال شاهین دژ. این دهکده د...
خرم دین . [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) نام عقیدتی بوده است که بابک بر آن بوده . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به بابک خرم دین شود : بعد از آن حوشب ...
خرم دان . [ خ ُرْ رَ ] (اِ مرکب ) کیسه ٔ چرمین که درویشان و مسافران در کنار خود می بندند. (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (از تاج العروس ).
خرم درق . [ خ ُرْ رَ دَ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، واقع در 7هزاروپانصدگزی شمال قره آغاج و 23هزارگز...
خرم دره . [ خ ُرْ رَ دَ رِ ] (اِخ ) نام قریه ای است از مَحال ّ ابهررود زنجان . (ناظم الاطباء). قریه ای است در راه تبریز که کاروان در آن نزول...
خرم رود. [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) یکی ازدهستانهای سه گانه ٔ شهرستان تویسرکان . این دهستان درشمال شهرستان واقع و محدود است از طرف شمال به بخش اس...
خرم رود. [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) نام رودیست که از دهستان خرم رودفوق سرچشمه می گیرد و از حدود آبادی شهرستانه پس از مشروب نمودن قراء مجاور در حدو...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۱۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.