اجازه ویرایش برای همه اعضا

پشته

نویسه گردانی: PŠTH
پشته به ضم پ , سکون شین و کسر ت از اصطلاحات کاریزکن های یزد و ری و بسیاری دیگر نقاط به معنی فاصله ی بین دو   میله ی قنات یا در تداول بین دو چاه قنات از روی زمین است. در معنی وسیع کلمه از آسمانه یا سقف کوره تا روی زمین پشته خوانده می شود. پشته است که می تنبد, می رمبد, روی کوره آوار می شود و قنات را خراب می کند. اصطلاح  پشته کردن   به معنی خراب شدن قنات است.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
پشته . [ پ ُ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) مقداری که با پشت توان برداشت . هر چیز که بر پشت گیرند از هیمه و جز آن . کوله . کوله بار. بار : شب زمستان ...
پشته . [ پ ُ ] (اِخ ) نام یکی از قرای آمل مازندران . (مازندران و استرآباد رابینو ص 114).
پوشیده، این واژه در زبان کردی کاربرد دارد. خۆت پۆشتە کە. خودت را خوب بپوشان.
پشته /pošte/ ۱. باری که آن را به پشت بتوان برداشت؛ پشتواره؛ کوله‌بار. ۲.تل؛ تپه. ۳. فاصلۀ میان دو چاه؛ قنات. فرهنگ فارسی عمید. ///////////////////////...
نهر پشته . [ ن َ رِ پ ُ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بزچلو بخش وفس شهرستان اراک . در 14هزارگزی جنوب غربی کمیجان ، در منطقه ٔ کوهستانی سردس...
پشته زیک. (مازنی )، یک گونه شیرینی است که فرآورده شده از کنجد ، شکر ، و افزدونیهای همانند گلاب ، زعفران و... دیگر خوش بو کنند های خوراکی (که بیش...
خرم پشته . [ خ ُرْ رَ پ ُ ت َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بشاریات بخش آبیک شهرستان قزوین ، واقع در 42هزارگزی باختر آبیک و 12هزارگزی راه عمو...
ریگ پشته . [ پ ُ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) تپه وتوده ٔ ریگ . || کوه ریگ . (ناظم الاطباء).
کرف پشته . [ ک َ رَ پ ُ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سیاهکل بخش سیاهکل و دیلمان شهرستان لاهیجان که 150 تن سکنه دارد. ساکنان ده از طایف...
کله پشته . [ ک َ ل ِ پ ُ ت ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان خرم آباد است که در شهرستان شهسوار واقع است و 800 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران...
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.