اجازه ویرایش برای همه اعضا

اثاث

نویسه گردانی: ʼṮAṮ
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: کاژار kâžâr (پارسی نو: کاچار) خنور xanur (پارسی نو) **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
اثاث . [ اَ ] (ع اِ) رخت خانه و قماش خانه . (مؤید).- اثاث البیت ؛ رخت خانه . مبل . || همه ٔ مال (از شترو گوسپند و بنده و کالای خانه ). کار...
اثاث . [اَ ] (ع مص ) انبوه شدن (گیاه ). (منتهی الارب ). بسیار شدن . || کلان سرین شدن (زن ). (منتهی الارب ).
اثاث . [ اِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَث ّ و اثیث .
اثاث البیت: رک. اثاث در همین واژه‌نامه. - اثاث البیت؛ رخت خانه. مبل. || همه‌ی مال (از شترو گوسپند و بنده و کالای خانه). کارفرمای خانه چون دیگ و تبر و ...
عثاث . [ ع ِ ] (ع اِ) ترنم در غنا. (اقرب الموارد). || ج ِ عِث ّ. رجوع بدان کلمه شود.
عثعث . [ ع َ ع َ ] (ع اِ) فساد. (اقرب الموارد). تباهی و فساد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نرم از سرین و از زمین . (اقرب الموارد) (منته...
عثعث . [ ع َ ع َ ] (اِخ ) کوهی است به مدینه بنام سُلَیع که بر آن خانه های اسلم بن اقصی است .
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، اینهاست: آسال ãsâl، شالوده، پایه (دری)، فرگان fargân، (پهلوی: fragân)، استام ōstâm (پهلوی) **** فانکو آدینات 091636...
اساس . [ اَ ] (ع اِ) پی . پایه . بنیاد. (منتهی الارب ). (مهذب الاسماء). شالده . بُن . پیکره . شالوده .بنیان . نهاد. اصل . اُس ّ. بنیاد و بیخ عمارت...
اساس . [ اِ ] (ع اِ) ج ِ اَس ّ و اِس ّ و اُس ّ. (منتهی الارب ).
« قبلی صفحه ۱ از ۴ ۲ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.