لو
نویسه گردانی:
LW
lu ـ پسوندی که نشانگر دارندگی است. این پسوند در زبان سنسکریت به کار می رفته است. مانند: ابهی دهیالو ábhidhyâlu بسیار آزمند ـ حریص. در پارسی: پشم، پشمالو. (پشم - آ- لو). فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۱۳۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
پاره لو مونیال . [ رِ ل ُ م ُ] (اِخ ) ۞ کرسی سن ولوآر از ناحیه ٔ شارُل بر ساحل راست بوربینس و ترعه ٔ سانتر دارای 7135 تن سکنه و راه آهن پ...
وایقان آئینه لو. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است جزو دهستان میشه پاره ٔ بخش کلیبر شهرستان اهر، واقع در 20هزارگزی شوسه ٔ اهر به کلیبر، دارای 392 تن سکن...
قشلاق محبعلی لو. [ ق ِ م ُ ح ِ ع َ ] (اِخ ) قشلاقی جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر واقع در 30 هزارگزی شمال آبش احمدلو، کنار راه ارابه...
علی آباد زیره لو. [ ع َ دِ رَ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان طارم بالا از بخش سیردان شهرستان زنجان واقع در 62 هزارگزی باختر سیردان و 27 هزارگزی ...
ناچیدهولاویران لو. (اِخ ) از دهات دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه و در پنج هزارگزی جنوب غربی قره آغاج و 25 هزارگزی جنوب جاده...
قشلاق محمدصالح لو. [ ق ِ م ُح َم ْ م َ ل ِ لو ] (اِخ ) قشلاقی جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر واقع در 46 هزارگزی شمال کلیبر و 46 هزارگ...
رحیم خان چلبیان لو. [ رَ چ َ ل َبیا ] (اِخ ) ملقب به سردار نصرت ، دشمن معروف مشروطه طلبان که در تمام مدت سلطنت محمدعلیشاه قاجار (1324-1327 ...
لِو داویدوویچ لاندائو (به روسی: Лев Давидович Ландау) زاده ۲۲ ژانویه ۱۹۰۸، باکو - درگذشته ۱ آوریل ۱۹۶۸، مسکو)، فیزیکدان یهودیتبار شوروی بود، که خدمات...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.