خان
نویسه گردانی:
ḴAN
خان. (در اسلحه). شیارهای موازی دودی در داخل لوله برخی تفنگها و دیگر جنگافزارها که باعث میشود گلوله با چرخش حول محور حرکت خود از لوله خارج شود. خان با ایجاد حرکت چرخشی در گلوله باعث پایداری ژیروسکوپی گلوله و افزایش دقت تیراندازی میشود. درگیری خان با نوارهای پیشران پرتابهها باعث چرخش پرتابه میشود.خان دو نوع چپ گرد و راست گرد دارد. کار افزودن خان به لوله سلاحها یا دیگر لولهها را «خانکِشی» میگویند. پارسی ویکی
واژه های همانند
۶۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
تاج خان افغان . [ ن ِ اَ ] (اِخ ) مؤلف تاریخ شاهی آرد:... تاج خان افغان که از جانب سلطان ابراهیم لودی حاکم چنار بود زنی داشت لادملک نام...
تاج خان کرانی . [ ن ِ ک ؟ ] (اِخ ) مؤلف تاریخ شاهی آرد: ... اسلام شاه بتاج خان کرانی که از امرای کبار او بود و حکومت صوبه ٔ سنبل داشت فر...
قلنج خان کندی . [ق ِ ل ِ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهار اویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، واقع در 38 هزارگزی جنوب خاوری قره آغاج و ...
لُطفعَلی خان زند
دوران واپسین فرمانروای زند
تاجگذاری ۱۱۶۸ تا ۱۱۷۳ خورشیدی
۱۲۰۳ تا ۱۲۰۹ قمری)
زادروز ۱۱۴۸ خورشیدی
زادگاه شیراز
مرگ ۱۱۷۳ خورشیدی...
غازی خان مهلی . [ ن ِ م َ ] (اِخ ) یا محلی ۞ نام یکی از امرای افغانی . رجوع به تاریخ شاهی تألیف احمد یادگار چ کلکته صص 234 - 238 شود.
صالح خان بیات . [ ل ِ ن ِ ب َ ] (اِخ ) وی بیگلربیگی فارس بود و هنگامی که سیدمحمد فرزند سیدداود پسر دختر شاه سلیمان صفوی در مشهد مدعی سلطنت ...
دیزج مرتضی خان . [ زَ م ُ ت ِ ضا ] (اِخ ) دهی است از دهستان ولدیان بخش حومه ٔ شهرستان خوی با 236 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
ده نواسداﷲ خان . [ دِه ْ ن َ اَ س َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) دهی است از دهستان ترک شهرستان ملایر. واقع در 45هزارگزی شمال باختری شهر ملایر. سکنه ٔ ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
میرآباد قلی خان . [ دِ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گنبکی بخش فهرج بم ، واقع در 27هزارگزی جنوب خاوری فهرج با 162 تن سکنه . آب آن از قنا...