تسبیح
نویسه گردانی:
TSBYḤ
تسبیح. (همچنین سُبحه و مِسْبَحَة). تَسبیح نوعی مهره های نیایش متشکل از مجموعهای مهرههای گِلی سنگی، سفالی، صدفی، استخوانی، چوبی، پلیمری، پلاستیکی و جز آنها که به رشته میکشند تا به کمک آن شمار نیایش ها و ذکرها و وردها را نگاه دارند. در قدیم تعداد مهرههای تسبیح، صد یا کمتر و بیشتر بود، و تسبیحهای با هزار دانه که «تسبیح هزاردانه» نام داشت نیز ساخته میشد.[۱] تسبیح های از جنس گل معمولاً از خاک های متبرک ساخته می شوند (خاک حرم امامان شیعه ) تسبیح از تراشیدن و شکلدادن مواد گوناگونی درست میشود. از آن جملهاست سنگهای کهربا، فیروزه، عقیق و خُماهان، و نیز گل پخته که گاه مانند خرمهره لعاب دادهشدهاست. همچنین برخی از تسبیحها را از تراشیدن و تیلهوار نمودن چوب سخت و تیرهرنگ درخت بان یا یُسر میسازند که گاه آن را نقرهکوب نیز مینمایند.[۲] مهره بلندتر و دانهبزرگ تسبیح که هر دو انتهای نخ تسبیح را از آن بیرون کرده به هم گره میزنند شیخک نام دارد.[۳] به هر یک دیگر مهرههای تسبیح آخوندک هم میگویند. به تسبیحی که مهرههای آن خالهای گرد نزدیک به هم و غیر از رنگ خود مهره داشته باشد تسبیح چشمبلبلی گفته میشود.[۴] واژهشناسی تسبیح به معنی ستایش کردن است این واژه از ریشه ی عربی سَبَحَ گرفته شده است. در زبان عربی به تسبیح مسبحه گفته می شود. تسبیح به تعبیری «سُبْحَانَ ٱللَّٰهِ» یا «سُبْحَانَ ٱللَّٰهِ گفتن» است، چون تکبیر که «ٱللَّٰهُ أَکْبَرُ»، و «تحمید» که «ٱلْحَمْدُ لِلَّٰهِ»، و تهلیل که «لَا إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّٰهُ گفتن» است؛ و آنچه اکنون به تسبیح مشهور شده، «سُبْحه» است که منظور از آن مهرههایی است که عددِ تسبیح (سبحانالله گفتن) را با آن میشمارند؛ و کاربرد واژهٔ تسبیح در معنی مهرههای بهرشتهکشیده برای شمارش عدد تسبیحات و تحمیدات و تکبیرات، از غلطهای مصطلح در زبان فارسی بهحساب میآید که بر اثر رواج و کاربرد زیاد، استعمال آن بهمعنی سُبْحه مجاز گشتهاست؛ چنانکه در ابیات زیر از شاعران ایرانی و عرب، از تسبیح معنای امروزی استنباط میشود. قائممقام ثانی گوید: زاهد چه بلایی تو که این دانهٔ تسبیح از دستِ تو سوراخ به سوراخ گریزد! صائب تبریزی گوید: منه زنهار دل بر مهلتِ صدسالهٔ دنیا که آخر میشود چندانکه یک تسبیح گردانی حافظ گوید: رشتهٔ تسبیح اگر بگْسست معذورم بدار دستم اندر دامنِ ساقیّ سیمینساق بود ابونُواسِ اهوازی، شاعر معروف عربزبان، گوید: «التّسابیحُ فی ذِراعی و المصحف….»، و در این بیت، کلمهٔ «تسابیح» جمعِ «تسبیح» به همین معنی استعمال شدهاست.[۵] افسانه پیدایش تسبیح و پیشینه آن قطع نظر از اینکه تسبیح را بشر آغازین به صورت طوق و به منظور زینت از مهرههای مختلف بکار میبرده، بهطور کلی تسبیح از دوران مسیحیت پیدا شده و مسیحیان تسبیحهای طویلی را که از انتهای آن صلیب میآویختند به گردن میآویختند. استفاده تسبیح در ابتدا حکم زینت را داشته و برای جنس دانههای این تسبیح از همه چیز استفاده میکردهاند که اغلب آنها شیشهای بوده بعدها کشیشهای نستورین که در شرق میزیستند از آن برای ذکر اوراد استفاده کردند و بعضی از کاتولیکها نیز به همین منظور آن را بکار میبردند. اما پروتستانها هیچوقت بدین شکل از تسبیح استفاده نکردند و حتی استعمال آن را بدان منظور منفور میدانند زیرا میگویند در کتاب خدا راجع به آن اشارهای نرفته و بهطور کلی کسانی را که از تسبیح به منظور دینی استفاده میکردند نکوهیده و به اوهامپرستی و خرافات متهم کردهاند. زیرا بر این باورند که عیسی تقلید و اوهامپرستی را منع میکند و کاربرد تسبیح و امثالهم را از احکام مردم حساب میکند نه از احکام خدا. «آنگاه که کاتبان و فریسیان اورشلیم نزد عیسی آمده گفتند، چرا شاگردان تو از تقلید مشایخ تجاوز مینمایند، او در جواب گفت، شما نیز به تقلید خویش از حکم خدا چرا تجاوز میکنید سپس عبادت را عبث میکنند زیرا که احکام مردم را به منزلهٔ فرائض تعلیم میدهند.»[۶] منابع دهخدا: تسبیح. واژهنامهٔ رایانهای دهخدا دهخدا: شیخک. (نامهای دیگر برای شیخک عبارتند از: خلیفهٔ سبحه، واسطه، واسطةالعقد، صوفی، امام، محراب) دهخدا: تسبیح. از آنندراج و بهار عجم از علایی، علیاکبر، «داستان پیدایش تسبیح و اقسام آن»، مجلهٔ هنر و مردم، دورهٔ ۳، شمارهٔ ۲۸ (بهمن ۱۳۴۳)، صص ۲۹–۳۵. انجیل متی باب ۱۵ در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ تسبیح موجود است. ردهها: تسبیح اصطلاحات اسلامی اصطلاحات مسیحیت سنن دعا در اسلام ذکرعرفان اسلامی فرهنگ مسیحی مهرههای نیایش نماز (اسلام) این صفحه آخرینبار در ۱۶ فوریهٔ ۲۰۲۱ ساعت ۱۲:۰۴ ویرایش شدهاست. همهٔ نوشتهها تحت مجوز Creative Commons Attribution/Share-Alike در دسترس است؛ برای جزئیات بیشتر شرایط استفاده را بخوانید. ویکیپدیا® علامتی تجاری متعلق به سازمان غیرانتفاعی بنیاد ویکیمدیا است. ///////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////// A misbaḥah (Arabic: مِسْبَحَة, romanized: misbaḥa), (Arabic: سُبْحَة, romanized: subḥa) (Arabic, Kurdish and Urdu), (Arabic: تَسْبِیح, romanized: tasbīḥ) (Iran, Afghanistan, Tajikistan, & Pakistan), or tespih (Turkish, Bosnian & Albanian), is Prayer beads which is often used by Muslims to keep track of counting in tasbih.[1] The misbaḥah is also known as tasbīḥ (تَسْبِیح) — not to be confused with the dhikr of tasbih — in non-Arab languages, particularly in Persian. In Turkey, it is known as tespih.[2]
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
تسبیح . [ ت َ ] (ع مص ) خدای را به پاکی یاد کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). به پاکی یاد کردن و صفت کردن ...
تسبیح ساز.[ ت َ ] (نف مرکب ) آنکه سبحه را بسازد. (بهار عجم ) (آنندراج ). سازنده ٔ سبحه . (ناظم الاطباء) : چه گویم من از مهر تسبیح سازکه رویم ...
تسبیح گوی . [ ت َ ] (نف مرکب ) عابد. کسی که نام خدای تعالی را به پاکی بر زبان آورد. گوینده ٔ سبحان اﷲ : چو بادند پنهان و چالاکپوی چو سنگند خ...
گل تسبیح . [ گ ُ ل ِ ت َ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) امام تسبیح . (غیاث ). امام سبحه . (آنندراج ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 50) : چه حرف از گل تسبیح ...
صلاة تسبیح . [ ص َ ت ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) این نمازی است که کیفیت آن مانند نماز جعفر است ؛ لکن صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آنرابد...
تسبیح سال . [ ت َ ح ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رشته ٔ سالگره . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : چه حاجت است به تسبیح سال عمر مرا...
تسبیح شمار. [ ت َ ش ُ ] (نف مرکب ) کنایه از زاهد. (آنندراج ) (بهار عجم ) (ناظم الاطباء) : غافل مشو از حلقه ٔ تسبیح شماران زان دام بیندیش که از ...
تسبیح خانه . [ ت َ ن َ / ن ِ ] (اِمرکب ) عبادتگاه و معبد و نمازگاه . (ناظم الاطباء).
تسبیح خوان . [ ت َ خوا / خا ] (نف مرکب ) آنکه ذکر خدارا به صوت خوش میخواند. (ناظم الاطباء) : بنمایم دوازده صف ، راست همه تسبیح خوان بی آواز...
تسبیح ثریا. [ ت َ ح ِ ث ُ رَ ی یا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از پروین . عقد ثریا : بشکنند از قدح مه تن گردون زنهارکه بدست همه تسبیح ...