اجازه ویرایش برای همه اعضا

غیر

نویسه گردانی: ḠYR
غیر /qeyr/ معنی ۱. [جمع: اغیار] دیگر. ۲. کس دیگر؛ بیگانه. ۳. ادات سلب؛ نا (در ترکیب با کلمۀ دیگر): غیرارادی، غیرجایز، غیرخالص، غیررسمی، غیرطبیعی، غیرعادی، غیرعمد، غیرلازم، غیرمٲ کول، غیرمتعظ، غیرمسئول، غیرملفوظ، غیرممکن. ⟨ غیرِ: (حرف اضافه) جز؛ به‌جز. فرهنگ فارسی عمید مترادف و متضاد ۱. جز، سوا، مگر ۲. دیگر، سایر ۳. اجنبی، بیگانه ۴. غریبه، ناآشنا ۵. دگرگون، دیگرگون، متفاوت، مختلف، نامشابه ≠ آشنا، خودی
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
بنات غیر. [ ب َ ت ُ ی َ ] (ع اِ مرکب ) کذب . باطل . || دواهی . (از المرصع).
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: اکرت akart (پهلوی) ***فانکو آدینات 09163657861
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: اویگاس avigās (پارتی).***فانکو آدینات 09163657861
غیر و اصول دو واژه ی عربی است که پسوند پارسی ی به آن افزوده شده است؛ همتای پارسی اینهاست: زپاک zepāk، زسپان zaspān (پهلوی) ***فانکو آدینات 09163657861
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: ناویهزیک nāvihzik (نا با مانوی vihez با پسوند پهلوی یک).*** فانکو آدینات 09163657861
این دو واژه عربی است و پارسی آنها این است: آپراک (سنسکریت: آپراکرْتَ)
این دو واژه عربی است و پارسی آن این است: یوتیهین (سنسکریت: یوکتیهینَ)
این دو واژه عربی است و پ=ارسی جایگزین، اینهاست: 1ـ ناپاژپات nâpâžpât (نا + سغدی: pacpât: مستقیم). 2ـ ناهنار nâhanâr. (نا + مانوی: hannâr: مستقیم) ****...
غیر متقربه. [ م ُ ت َ رَق ْ ق ِ ] (ع ص ) نا مُنتَظَر. چیزی که انتظارش نمی رفته و محتمل الوقوع و یا ممکن نمی نموده. نقیض آن در زبان مردم مترقبه به معنا...
غیر مترقبه و غیر منتظره: همتای پارسی این واژگان عربی، اینهاست: اِناکُم enākom ( لکی ) . پیش بینی نشده (دری)***فانکو آدینات 09163657861
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۶ ۳ ۴ ۵ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.