تابوت
نویسه گردانی:
TABWT
تابوت. (ا. معرب، احتمالا از یونانی). در ویکی پدیای عربی در برابر کافین انگلیسی ([Middle English cofin, basket, from Old French, from Latin cophinus, from Greek kophinos.]) نعش آمده و تصریح دارد تابوت به معنای صندوق مستطیل لغت عجمی دخیل در عربی است و دلیلش وزن فاعول که در اسامی عربی نادر است و از اینجا معلموم می شود چون واژه های ناقوس و ناموس {و فانوس} معرب است. فضلای فرهنگ نویس فارسی تابوت را عربی دانسته اند! //////////////////////////////////////////////////////////////////////////////// النَّعْشُ هو سَریرُ المیت، سمی بذلک لارتفاعه، فإِذا لم یکن علیه میّت محمول فهو سریر. یمکن أن یکون النعش هو نفسه التابوت إذا کان له غطاء فیکون بذلک عبارة عن صندوق مستطیل. عند قدماء المصریین یکون الصندوقٌ من حجرٍ أَو خشبٍ و علیه من الصور والرسوم ما یصوّر آمال المصریین وعقائدَهم فی العالم الآخر. التابوت فی القرآن ذُکِر التابوت مرة فی سورة البقرة ومرة فی سورة طه. التابوت اسم عجمی معرب، وزنه فاعول ، وهذا الوزن قلیل فی الأسماء العربیة ، فیدل على أن ما کان على وزنه إنما هو معرب : مثل ناقوس وناموس ، واستظهر الزمخشری أن وزنه فَعَلول بتحریک العین لقلة الأسماء التی فاؤها ولامها حرفان متحدان : مثل سلس وقلق ، ومن أجل هذا أثبته الجوهری فی مادة توب لا فی تبت، والتابوت بمعنى الصندوق المستطیل. مراجع 1. • الکتب نسخة محفوظة 03 نوفمبر 2018 على موقع وای باک مشین. • الکتب - التحریر والتنویر - سورة طه - قوله تعالى ولقد مننا علیک مرة أخرى - الجزء رقم17 نسخة محفوظة 03 نوفمبر 2018 على موقع وای باک مشین.
واژه های همانند
۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
تابوت . (ع اِ) صندوق چوبی ، صندوق مرده . (غیاث اللغات ). ظرف صندوق مانند که میت را در آن گذاشته به قبرستان برند. (فرهنگ نظام ). صندوق جن...
تابوت صندوقی برای حمل و نگهداری و دفن مردگان میباشد. از آن به مناسبت در فقه در باب طهارت سخن رفته است. فهرست مندرجات ۱ - تعریف تابوت ۲ - جنس تابوت د...
تابوت کش . [ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) حمل کننده ٔ تابوت . کسی که تابوت را بگورستان برد.
تابوت کشی . [ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) حمل کردن تابوت . بردن تابوت بگورستان .
گل تابوت . [ گ ُ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گلهایی که بر سر تابوت میّت گذارند. (آنندراج ) : چیدیم ز ماتم چو فلک طرفه دکانی غیر از گل تا...
نخل تابوت . [ ن َ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نخل ماتم . آرایشی که بر تابوت مردگان سازند. (ناظم الاطباء). تابوتی که از غره ٔ محرم سازند ...
تابوت عهد. [ ت ِ ع َ ] (اِخ ) صندوقی است که موسی به امر حق تعالی از چوب شطیم ساخت طولش سه قدم و نه قیراط و عرض و ارتفاعش دو قدم و سه ...
تابوت خشکه . [ خ ُ ک َ / ک ِ ] (اِ مرکب ) مثل تابوت خشکه ، بسی نزار. (امثال و حکم دهخدا ج 3 ص 1415).
تابوت سکینه . [ ت ِ س َ ن َ ] (اِخ ) تابوت شهادت ، تابوت عهد. تابوتی بود که بعدد هر پیغمبری خانه ای از زبرجد سبز در وی بود آخرین خانه ها خانه...
تابوت شهادت . [ ت ِ ش َ دَ ] (اِخ ) رجوع به تابوت عهد شود.