ستون
نویسه گردانی:
STWN
ستون /sotun/ (اسم) ‹استون، استن› ۱. پایۀ سنگی یا آجری یا سیمانی که در زیر بنا ساخته شود؛ پایهای که از آهن و سیمان در زیر ساختمان برپا کنند. ۲. (نظامی) دستهای از سربازان که پشت سر هم در یک خط حرکت کنند. ۳. دیرک خیمه. ۴. نوشتهای که بهصورت عمودی، و موازی نوشتۀ دیگر قرار میگیرد. ۵. چوب کلفت و بلند که آن را عمودی در زیر سقف بهجای جرز و پایه کار بگذارند. ۶. بخشی از اتومبیل که بین در جلو و در عقب است. ۷. [مجاز] پشتیبان؛ تکیهگاه. ⟨ ستون پنجم: [مجاز] گروهی که در داخل کشوری به طور پنهانی به نفع کشور دیگر کار کنند و زمینۀ پیروزی او را فراهم سازند. ⟨ ستون فقرات: (زیستشناسی) ستونی مرکب از ۳۳ قطعه استخوان به نام مهره یا فقره که به طور عمودی بر روی هم قرار گرفته و در پشت انسان از زیر گردن تا پایین کمر جا دارد و در میان آن سوراخی است موسوم به مجرای فقراتی که نخاع یعنی دنبالۀ دماغ در آن قرار گرفته و در دو طرف دارای دو سوراخ کوچکتر است که اعصاب نخاعی و شرائین در آن جا دارند. ستون مهرهها؛ تیرۀ پشت. فرهنگ فارسی عمید
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
ستون واژه ای پارسی و فقرات عربی است و جایگزین پارسی این ترکیب این است: کاشیرو kâŝiru (سنسکریت: kaŝiru)*** فانکو آدینات 09163657861
ستون السواری (عربی: عمود السواری، انگلیسی: Pompey's Pillar) ستون پیروزی رومی در قسمت شرقی اسکندریه مصر است که به افتخار امپراطور رومی دیوکلتیان بین سا...
گدازان شد از رنج سیمین ستون گلش گشت گل رنگ و مه تیره گون (گرشاسبنامه)
مسجد چهل ستون . [ م َ ج ِ دِ چ ِ هَِ س ُ ] (اِخ ) این مسجد و مناره ٔ آن در دامغان واقع است و از ابنیه ٔ تاریخی ایران مربوط به قرن پنجم هجری ...
چار ستون بدن . [ س ُ ن ِ ب َ دَ ] (اِ مرکب ) دو دست و دو پای . چار دست و پای .
چهل ستون اصفهان . [ چ ِ هَِ س ُ ن ِ اِ ف َ ] (اِخ ) نام بنائی است در شهر اصفهان در مغرب میدان شاه که در وسط صحن وسیعی واقع شده و دیوارهای ...
چهل ستون قزوین . [ چ ِ هَِ س ُ ن ِ ق َ ] (اِخ ) نام بنایی به قزوین که در اطراف آن باغ بسیار بزرگی بود. طول آن از خیابان واقع در شمال سب...
استل ستون یا لوح یاد بود به عربی لوحة یا لوحة تذکاریة (به انگلیسی: stele).
قس عربی
لوحة أو لوحة تذکاریة (بالإنجلیزیة: stele) وبالمصریة القدیمة "...