اجازه ویرایش برای همه اعضا

یه

نویسه گردانی: YH

حرف تعریف نامعین

/یِه/ برای اشاره به یک چیز یا شخص نامشخص، پیش از اسم آورده می‌شود: - یه نفر پیش از ما اینجا بوده. - امروز می‌روم بازار تا یه لباس پاییزی بگیرم.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۲.۰۲ ثانیه
یه یه . [ ی َهَْ ی َهَْ ] (ع صوت ) یهیه . یهیا. شبانان در راندن شتر گویند: یه یه و یهیا. (از تاج العروس ج 10 ص 421 و ج 9 ص 424). و رجوع به یهیا...
په وی یه . [ پ ِ ی ِ ] (اِخ ) از شهرهای یونان قدیم . خشایارشاآن را تسخیر کرده است . (ایران باستان ج 1 ص 798).
لین یه . [ ی ِ ] (اِخ ) ۞ نام کرسی بخش در لوار-انفریور ولایت نانت به فرانسه . دارای راه آهن و 2153 تن سکنه .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
ساگارتی یه . [ ی َ ] (اِخ ) سرزمین ساگارتها یکی از نواحی شرقی جزو شاهنشاهی هخامنشی واقع در جنوب سرزمین پارتها و در مغرب سیستان و بگفته ٔ هرد...
یه طویله خری یا قد یه طویله خری. قدیم در تهران وقتی از کار کسی تعجب می‌کردند یا نادانی بیش از حد می‌دیدند برای ملامت و ابراز رنجش از کار طرف می گفتند ...
اسارگارتی یه . [ اَ ی َ ] (اِخ ) نام مملکتی که از طرف جنوب پارت قدیم را محدود میساخت و از طرف مغرب با سیستان هم حدبود. داریوش در کتیبه های ...
سکه یه پول کردن خوار و خفیف کردن کسی یا چیزی. توهین و تخفیف و تحقیر کسی. در اینجا منظور از پول، سکه پول سیاه، پشیز، یا کم ارزش ترین سکه است: پول سیاه....
لوسیوس کی یه توس . [ ی ِ ] (اِخ ) ۞ نام یکی از سرداران تراژان امپراطور روم . (ایران باستان ج 3 ص 2485).
الکی و بدون مدرک و دلیل مستند در باره موضوعی اظهار نظر کردن ، بدون ملاحضه های خاص پیرامون مطلبی سخن گفتن . سخن بی ربط زدن . سرسری انگاشتن موضوعی و بحث...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.