اجازه ویرایش برای همه اعضا

دنده

نویسه گردانی: DNDH
دنده در ساختار بدنه قارب و لنج و کشتی، عضوی است جانبی از جنس چوب، فلز، مواد کامپوزیتی و جز آن که در زیر به طرفین مازه متصل است و استخوان بندی بدنه را تشکیل می دهد و تا لبه های عرشه بالا می آید. در گویش میناب شَلمُن گویند. وجه تسمیه "دنده" شباهت به مردم دنده است. پوشش بیرونی و غلاف داخلی کشتی به دنده ها متصل اند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
دنده . [ دَ دَ / دِ ] (اِ) ۞ هر یک از استخوانهای پهلو. ضلع. (از ناظم الاطباء). استخوان پهلو. فقره . هریک از استخوانهای دو جانب وحشی تن آدمی...
یک دنده . [ ی َ/ ی ِ دَ دَ / دِ ] (ص مرکب ) سخت پایدار در عقیده ٔ خویش . لجوج . عنود. یک پهلو. که از رای خود بازنمی آید. ستیهنده . ستیزنده . مستبد...
بین دنده ای . ۞ [ ب َ / ب ِ ن ِ دَ دَ / دِ ئی ] (ص نسبی مرکب ) شریان و ورید و عصب که بین دو دنده ٔ متوالی (مجاور) از قفسه ٔ سینه قرار گیرن...
دنده نهادن . [ دَ دَ / دِ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از قبول کردن و رغبت کردن است عموماً و قبول معاشرت را گویند خصوصاً.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.