انقلاب
نویسه گردانی:
ʼNQLAB
انقلاب: 1ـ گردش مداری یا بازگشت دوره ای یک جرم آسمانی که در فواصل زمانی معینی از از یک نقطه میگذرد. 2ـ گردش در یک منحنی بسته پیرامون یک محور یا نقطه واقعی یا ساختگی که نقطه بازگشت آن با نقطه آغاز منطبق است. 3ـ مجموعه ای از پدیده های طبیعی، تغییرات پی در پی سطح زمین. 4ـ تکامل آراء، جریانات فکری، دانش ها، اکتشافات، و اختراعات منجر به دگرگونی عمیق نظم اجتماعی، اخلاقی و اقتصادی در زمانی کوتاه. 5ـ جنبش اجتماعی، سیاسی و فرهنگی برای بهسازی یا تغییر وضع موجود با سرنگونی ناگهانی رژیم سیاسی کشور، بدون احترام به اشکال قانونی موجود که منجر به دگرگونی عمیق نهادها، جامعه و گاه ارزشهای اساسی تمدن میشود.(https://www.cnrtl.fr/definition/revolution) همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آیوست Ayust (سغدی)، اسپیناب espinAb (سغدی: espinAvi).****فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه
انقلاب . [ اِ ق ِ ] (ع مص ) برگشتن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بازگردیدن . (ترجمان القرآن جرجانی ). برگردیدن و واژگون شدن...
واژگشت | واژگون گشتن، زیرو و رو گشتن |: سیاسی
انقلاب تابستانی، طولانیترین روز در نیمکره شمالی است.
روز اول تیرماه قطب شمال بیش از هر زمان دیگر (به اندازه ۲۳٫۵ درجه) بسوی خورشید متمایل است و ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
انقلاب جفن . [ اِ ق ِ ب ِ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یا انقلاب الجفن ؛ شفرة. (از قاموس ابوعلی سینا چ تهران کتاب 3 ص 68). میل مژه بدرون ...
انقلاب رحم . [ اِ ق ِ ب ِ رَ ح ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) علتی در رحم : سبب این علت دو نوع است یکی آنکه قوت عظیم برحم برسد چون دشخواری...
انقلاب کردن . [ اِ ق ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دگرگون کردن : ساری گفتا که هست سرو زمن پای لنگ لاله ازو به که کرد دشت بدشت انقلاب .خاقانی (دی...
انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ هجری خورشیدی، (مشهور به انقلاب اسلامی) که با مشارکت روحانیون، بازاریان، احزاب سیاسی مخالف، روشنفکران، دانشجویان و مردم عادی د...