ناطق
نویسه گردانی:
NAṬQ
ناطق: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: ژاران؛ ژا در سغدی یعنی سخن با پسوند فاعلی ران (مانند سخنران، قایقران و...) **** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۴ ثانیه
در ابتدای ورود دستگاه تلویزیون به ایران عده ای به آن نام ناطق نوری اطلاق می کردند.
ناطق بحق . [ طِ ق ِ ب ِ ح َق ق ] (اِخ ) (الَ ...) لقب موسی بن محمد امین بن هارون الرشید است . حمداﷲ مستوفی آرد: «محمدبن امین نام مأمون و مو...
امام ناطق . [ اِم ِ طِ ] (اِخ ) لقب امام جعفر صادق (ع ) است . (از آنندراج ) (از غیاث اللغات ). رجوع به جعفربن محمد شود.
ناطق دهلوی . [ طِ ق ِ دِ ل َ ] (اِخ ) از شاعران پارسی گوی هندوستان است . به روایت مؤلف صبح گلشن ۞ در عهد اکبر پادشاه می زیسته است . او ر...
ناطق کشمیری . [ طِ ق ِ ک ِ ] (اِخ ) از شاعران قرن یازدهم و معاصر صفویه است . به روایت نصرآبادی «تتبع بسیار از قدما کرده » است . ۞ او راست :م...
ناطق بنارسی . [ طِ ق ِ ب َ رِ ](اِخ ) قاضی لطف علی خان بنارسی . مؤلف تذکره ٔ صبح گلشن آرد «از ممتازان شهر بنارس بود و در خوش بیانی حریف شعرا...
ناطق لکهنوئی . [ طِ ق ِ ل َ هََ] (اِخ ) مؤلف صبح گلشن آرد: «لاله دهنی است رای پسر منشی تیجرای از کایتهان دارالحکومت لکهنو به خوشگوئی اتصا...
ناطق اصفهانی . [ طِ ق ِ اِ ف َ ] (اِخ ) میرزا صادق . از شاعران قرن سیزدهم هجری قمریست . مؤلف ریحانةالادب آرد: «در تاریخ گوئی و عددجوئی قدرتی...
ناطق اصفهانی . [ طِ ق ِ اِ ف َ ] (اِخ ) ملاّزمان . ازشاعران قرن یازدهم و مولدش کوهپایه ٔ اصفهان است . دردوران سلطنت شاه عباس دوم صفوی می ز...
کنون ناطق خمش گردد کنون خامش به نطق آید رها کن حرف بشمرده که حرف بی شمار آمد. 1- دوست گرامی در واژه نامه وآزه را مدخل نهاده و معنی می کنند نه بیت کامل...