آذین
نویسه گردانی:
ʼAḎYN
آذین: این نام در اوستایی از دو بخش ساخته شده است: آذَیوئیت Ażayuit به معنی دیدن، نگریستن، تماشا کردن و پسوند نام ساز اوستایی اینه ina که آذیوئینه گشته و رفته رفته آذین شده است به معنی چیزی که برای دیدن آراسته می شود؛ و به همین انگیزه با ذ نوشته شده و نه با (ز) تا نگارش تاریخی آن حفظ شود. ****فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
آذین . (اِ) زیب . زیور. زینت . آرایش . آیین : گر همی آرزو آیدْت عروسی ّ نودین عروست بس و دل خانه و علم آذین . ناصرخسرو.ای خوانده کُتْب و ز...
گل آذین . [ گ ُ ] (اِ مرکب ) ۞ وضع قرار گرفتن گلها به روی ساقه و یا شاخه ها گل آذین نامیده میشود. گل آذین شامل دو دسته است : اول - گل آذین...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
آذین بند. [ ذیم ْ ب َ ] (نف مرکب ) شهرآرای .
آذین زدن . [ زَ دَ] (مص مرکب ) آذین بستن : و بتمامت ممالک آذینها بزنند. (تاریخ طبرستان ). فرمود تا بخروارها زرو جواهر و جامه ها با مهد و عماری...
آذین بستن . [ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) به آذین کردن : نوروز جهان چون بت نوآیین از لاله همه کوه بسته آذین . کسائی مروزی .ببستند [ رومیان ] آذ...
آذین نهادن . [ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) آذین بستن : بفرمود [ افراسیاب ] کز نامداران هزاربخوانند و از بزم سازند کارسراسر همه دشت آذین نهندبس...
آزین . (اِخ ) آذین . پسر هرمزان ، نام یکی از امراءایران که پس از فتح مداین به دست سعد وقاص سپاهی گرد کرد و با عرب رزم داد و در سال 16 هج...
اذین . [ اَ ] (ع اِ) گوش . || (مص ، اِ مص ) دانست . (منتهی الارب ). || دستوری . اجازت و دستوری دادن . || آگاهی . || (اِ) اذان . بانگ نماز...