چپق
نویسه گردانی:
CPQ
چُپُق وسیلهای برای استعمال دود حاصل از تنباکو است. چپق تلفظی ترکی از واژه «چوبک» فارسی است.[۱] چوبک فارسی مصغر چوب و بمعنی چوب تر نازک، تَرکه و شاخهٔ راست و جوان و تر است.[۲] کلمه چوبک فارسی با تلفظ ترکیشده به زبانهای مختلف ازجمله صربوکرواتی راه یافتهاست. چپق یک وسیله کشیدن تنباکو با دسته بسیار بلند است که اغلب دارای یک کاسه سفالی است که با سنگهای قیمتی تزئین شدهاست.[۳] طول دسته چپق معمولاً بین ۱٫۲ و ۱٫۵ متر متغیر است. در حالی که چپق در غرب در درجه اول به عنوان پیپ ترکی شناخته میشد، اما در آغاز در ایران رایج بود. شکل چپق به صورت حُقهای (کاسهای) است که در آن توتون ریخته و لولهای به آن وصل نموده و بر روی توتون آتش گذاشته جهت گرفتن دود میکشند. چپق دارای دستهای است که میانش سوراخ است و وصل به سر چپق، که عموماً ظرف گلی پخته است. یک طرف آن ظرف متصل به دسته است و در طرف دیگر توتون ریخته آتش میدهند تا بهتدریج بسوزد و دود بدهد.[۴] پیپ غربی، نگاری چینی، چِلِم و چپق سرخپوستی دستگاههای مشابه چپق خاورمیانهای در دیگر نقاط جهان هستند. چپق به عنوان یک دستگاه تدخین قدیمی امروزه به ندرت تولید میشود. استفاده از آنها در ترکیه و خاورمیانه ممکن است با افزایش محبوبیت قلیان و سیگار از بین رفته باشد. کاسههای قدیمی چپق را هنوز هم میتوان به عنوان عتیقه خریداری کرد. پیپهای مشابه زمانی در شمال آفریقا برای کشیدن حشیش استفاده میشد.[۵] برخی از چپقهای تخصصی به عنوان لولههای بلند و نگهدارنده سیگار تولید شدند. برخی دارای دهانههای جداشدنی بودند. معروف بود که انور پاشا[۶] و جرجیس الجوهری، رهبر قبطی مصر که توسط ناپلئون در سال ۱۷۹۸ به عنوان مباشر کل مصر منصوب شد، چپق میکشیدند. تصویری از سال ۱۸۳۸ از یک قهوهخانه ترکیهای با مشتریانی که چپقهای ساقهبلند میکشند، این تصویر در کتاب«سفرهایی در قفقاز غربی» اثر ادموند اسپنس نشان داده شدهاست. تصویری از سال ۱۸۳۸ از یک قهوهخانه ترکیهای با مشتریانی که چپقهای ساقهبلند میکشند، این تصویر در کتاب«سفرهایی در قفقاز غربی» اثر ادموند اسپنس نشان داده شدهاست. «چپقکش»، اثر رودولف ارنست «چپقکش»، اثر رودولف ارنست پیوند به بیرون چپق در دانشنامه جهان اسلام نبو سوغاتها و صنایع دستی کردستان خوراکیها غذاها خورش بامیهخورش کَوَرشلمدوینهدوخواهالاودانه کولانهخوزهکنگرمنههازشورمزهکلانهبایراخکوکو ریواسقیسی و رونگژنیژهبروژبرشهخرماو رونکشککشلکینهکوفته و شورواقوزیبورانیپلپینههنجیراودوخاوملیساوخورش ونوشکخورش ریواسترخینهخورش خلالقاورمهدلمهتره کبابدیزیکله پاچه شیرینیها شیرینی کنجدبادام سوختهنان روغنی کرمانشاهینان برنجیباسلوقکماجکوتهحلوا سوهانیکولیره شیرینه افزودنیها ترشیعسل تنقلات مویزتوت فرنگیخشکبارسقزگردو لبنیات کره حیوانیماستپنیر کوپهدوغلورکتوراغکشک صنایع دستی نساجی قالی کردستانبیجارگلیم سنندجبیجارنمدشاللباس کردیکلاشسجاده دیگر موارد نازککاری چوب صفحه شطرنجتخته نردعصاپیپقلیانچپقچوب سیگارسفالزیورآلات دستسازکاغذسازی سازها دیواندف "chibouk", Dictionary.com Unabridged (v 1.1). Random House, Inc. 2009. لغتنامه دهخدا: چپق Chisholm, Hugh, ed. (1911). "Chibouque" . Encyclopædia Britannica (به انگلیسی). Vol. 6 (11th ed.). Cambridge University Press. p. 118. لغتنامه دهخدا: چپق "Archived copy". Archived from the original on 2013-04-29. Retrieved 2013-05-04. Probert Encyclopedia - "Chibouk" Detail of 1910 CORBIS photo of Enver Pasha smoking a chibouk ردهها: ابزار تدخینپیپ این صفحه آخرینبار در ۹ دسامبر ۲۰۲۲ ساعت ۲۲:۰۵ ویرایش شدهاست.
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
چپق . [ چ ُ پ ُ] (ترکی ، اِ) ۞ یک نوع حقه ای که در آن توتون ریخته و لوله ای بآن وصل نموده و بر روی توتون آتش گذاشته جهت گرفتن دود ب...
چپق کش . [ چ ُ پ ُ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) چپق کشنده . آنکه به کشیدن چپق معتاد است . چپقی . کسی که چپق میکشد یا به کشیدن چپق عادت دارد. پیپ...
چپق لو. [چ ُ پ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بروانان بخش ترکمان شهرستان میانه که در 14هزارگزی جنوب خاوری ترکمان و 3هزارگزی شوسه ٔ میانه ...
قره چپق . [ ق َ رَ چ ُ پ ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان بناجو از بخش بناب شهرستان مراغه واقع در 5 هزارگزی جنوب باختری بناب و 3500گزی باختر راه ا...
چپق کشیدن . [چ ُ پ ُ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) چپق دود کردن . پیپ کشیدن . سبیل کشیدن . رجوع به چپق و چپق کش و چپقی شود.
اصطلاحی است به معنی به حساب کسی رسیدگی کردن، برخورد فیزیکی کردن، گلاویز شدن