سلطان
نویسه گردانی:
SLṬAN
از ریشه ی سلط (پادشاه کردن یا شدن)، سلطه (چیرگی). همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: اَخشید axshid (سغدی) اخشاون axshAvan (سغدی) گاهدار gAhdAr (مانوی) شاه shAh، پادشاه pAdshAâh خدیش xodish، (دری) خدیور xedivar (دری) شهریار (دری) *** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۱۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۸ ثانیه
سلطان آباد. [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ازغند بخش فیض آباد شهرستان تربت حیدریه . دارای 138 تن سکنه و آب آن از قنات و رودخانه است . م...
سلطان آباد. [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نسر بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه ، دارای 738 تن سکنه و آب آن از قنات است . محصول آن...
سلطان آباد. [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. دارای 105 تن سکنه و آب آن از چشمه است . محصول آن غلات ...
سلطان آباد. [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پیوره ژن بخش فریمان شهرستان مشهد، دارای 981 تن سکنه و آب آن از رودخانه و قنات است . محصول ...
سلطان آباد. [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گلمکان بخش طرقبه شهرستان مشهد، دارای 105 تن سکنه و آب آن از رودخانه و قنات است . محصول آن ...
سلطان آباد. [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهرنو بالا ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد، دارای 435 تن سکنه و آب آن از رودخانه است . مح...
سلطان آباد. [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اشترجان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان . دارای 357تن سکنه و آب آن از رودخانه است . محصول آن غل...
سلطان آباد. [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش نجف آباد به اصفهان ، دارای 343 تن سکنه وآب آن از قنات و چاه و زاینده رود است . محصول آن غلات ، س...
گدائی سلطان . [ گ َ س ُ ] (اِخ ) کولانی . من جمله ٔ اکراد و الواری که در عهد شاه عباس به رتبه ٔ ایالت و خانی و سلطانی رسیده در عالم آرای عباس...
بیگه سلطان . [ ب َ گ َس ُ ] (اِخ ) بیگه بیگم سلطان . دختر میرزا معزالدین سنجر. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 115 به بعد شود.