دعوا
نویسه گردانی:
DʽWʼ
این واژه از اوستایی دَئیوی daivi ساخته شده و در عربی نیامده است. در فرهنگ عربی - فارسی لاروس، واژه های دعوت (فراخوانی) و دعوی (ادعا) آمده است و در فرهنگ های مجمع البحرین، العین، لسان العرب، مفردات، قاموس و فرهنگ ابجدی، واژه ی دعوا به معنی درگیری نیامده است؛ و این که چرا این واژه ی اوستایی با ع نوشته شده است، به خاطر همانندی آن با دعوت، ادعا و دعوی بوده است. که بهتر است با همزه نوشته شود: دئوا.***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
دعوا. [ دَع ْ ] (ع ، اِمص ) دعوی ، در تداول عامه ٔ فارسی زبانان . پرخاش . (ناظم الاطباء). سرزنش کردن و سرکوفت زدن و مورد بازخواست قرار دادن کو...
دعواء. [ دُ ع َ ] (ع اِ) ج ِ دَعی ّ است به معنی دعوت شدگان به طعام . (از ذیل اقرب الموارد از تاج ). رجوع به دعی شود.
دعوا کردن . [ دَع ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، سخنان درشت گفتن . پرخاش کردن . سرزنش کردن . رجوع به دعوا شود. || نزاع کردن . ستیزه کردن ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
دعوا کردن. شروع به دعوا کردن