ذهن
نویسه گردانی:
ḎHN
این واژه در اوستایی زَئینه zaina و در پهلوی zen (هوش، هوشیاری) خوانده می شده و به عربی راه یافته و در آن زبان الذَهن (هوش) (و نه ذِهن) گشته است؛ واژه ی زندان (جای هوشیار شدن) از آن ساخته شده است. از آن جایی که نوشتن زِن با زَن اشتباه می شده، در پارسی دری، این واژه ی پهلوی را با نگارش عربی نوشته اند و ذهن شده است و جمع آن را اذهان آورده اند که ساختاری عربی است و بهتر است ذهنان یا ذهنِل (با پسوند جمع لکی اِل) گفته شود. ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
زحن . [ زَ ] (ع ص ) مرد کوتاه بالا و همچنین است زُحَن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ).
زحن . [ زُ ح َ ] (ع ص ) مرد کوتاه بالا. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ترجمه ٔ قاموس ) (آنندراج ). مرد کوتاه و شکم بر آمده . مؤنث آن زحن...
زحن . [ زَ ح َ ] (ع مص ) ۞ دگرگون شدن (حالت ) چهره از اندوه یابیماری . (از تاج العروس از لسان ) (از متن اللغة).