رضایت
نویسه گردانی:
RḌAYT
آرامش، شادی و خوشی که هنگام دست یافتن به چیز دلخواه پیدا می شود. (https://www.cnrtl.fr/definition/satisfaction) همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: خرسندی xorsandi، خشنودی xoŝnudi (دری) لیخوش lixoŝ (کردی) اکسوندت eksundat (سغدی: exsundatyā) ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
رضایت . [ رِ ی َ ] (از ع ، اِمص ) خشنودی و پسندیدگی و میل . (ناظم الاطباء). رضایة. خشنودی . (یادداشت مؤلف ) (لغات فرهنگستان ) (فرهنگ فارسی معی...
رضایت بخش . [ رِ ی َ ب َ ] (نف مرکب ) رضایت بخشنده . راضی کننده . (فرهنگ فارسی معین ). مورد رضایت . راضی کننده : کار فلانی رضایت بخش است . (یاددا...
رضایت آمیز. [ رِ ی َ ] (ن مف مرکب ) ۞ رضایت آمیخته . توأم با خشنودی . مقرون به رضایت . (فرهنگ فارسی معین ).