تعظیم
نویسه گردانی:
TʽẒYM
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: هنکر hankar (اوستایی) نماژ namāž (پارتی) نیسپا nispā (پارتی: nispay) کرنش (دری) فرانم farānam (اوستایی: franam)***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
تعظیم . [ت َ ] (ع مص ) بزرگ داشتن و بزرگ گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). بزرگ داشتن و بزرگ کردن . (زوزنی ). بزرگ داشتن . (ترجمان جرجانی تر...
چشم تعظیم . [ چ َ / چ ِ م ِ ت َ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چشم تکریم . نظر احترام .- بچشم تعظیم نگریستن ؛ کنایه از احترام گذاشتن و بزرگ داشت...
حرف تعظیم . [ ح َ ف ِت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حرف تعجب . شمس قیس در عنوان حرف تعظیم و تعجب گوید: الفی است که در اواخر بعضی نعوت فا...
تعظیم کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) توقیر نمودن و احترام کردن . (ناظم الاطباء). بزرگداشت . بزرگ داشتن : شاه دید او را و بس تعظیم کردمخزن ...
تعظیم داشتن .[ ت َ ت َ ] (مص مرکب ) بزرگداشت . عزیز و گرامی داشتن .تکریم کردن . احترام کردن . محترم داشتن : دون تر از مرد دون کسی بمدارگرچه ...
بزرگداشت از چیزی کردن ، احترام گزاردن ، نشان دادن اهمیت در ارزش... و با تعظیم گذاردن فرق دارد... مراجعه کنید به تعظیم گذاردن!
سجده کردن ، عمل تعظیم کردن بشکل خم شدن در مقابل چیزی ( نشانه ی بزرگداشت).
تعزیم . [ ت َ ] (ع مص ) خواندن آیات قرآنی در عزایم . (ناظم الاطباء). عزائم خواندن راقی . (از اقرب الموارد).