اجازه ویرایش برای همه اعضا

توقع

نویسه گردانی: TWQʽ
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آوت āvat (سغدی) چشمداشت (دری).***فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
توقع. [ ت َ وَق ْ ق ُ ] (ع مص ) چشم داشتن . (زوزنی ) (دهار) (از ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ). چشم داشتن ...
توقع کردن . [ ت َ وَق ْق ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خواهش کردن . خواستن . تمنی کردن . درخواست کردن : اگر مثلاً در ملک ، مشارکت توقع کنی مبذول است ....
حرف توقع. [ ح َ ف ِ ت َ وَق ْ ق ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) در زبان عرب مانند لَعَل َّ. رجوع به حرف (اصطلاح نحو) و به کشاف اصطلاحات الفنون...
توقع داشتن . [ ت َ وَق ْ ق ُ ت َ ] (مص مرکب ) چشم براه بودن و انتظار داشتن و امید داشتن . (ناظم الاطباء). چشم داشتن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)...
طغای توقا بهادر. [ طُ ب َ دُ ] (اِخ ) ۞ یکی از امرای عصر تیموری است . (حبیب السیر چ تهران ج 2 ص 128).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.