منقرض
نویسه گردانی:
MNQRḌ
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: افسنیک afsenik (پهلوی) ویگانیک vigānik (پارتی).***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
منقرض . [ م ُ ق َ رِ ] (ع ص )بریده شونده و درگذرنده . (آنندراج ). بریده شونده . (غیاث ). انقراض یافته و درگذشته و بریده شده و قطعشده و نابود و م...
منقرض . [ م ُ ق َ رَ ] (ع اِ) انقراض . پایان . نهایت . آخر.وقت انقراض : ذکر هر یک تا منقرض زمان چون چشمه ٔ خورشید تابان خواهد بود. (جهانگشای ...