هرمز
نویسه گردانی:
HRMZ
این که دکتر معین در پانویس برهان قاطع آن را از واژه های اهورامزدا، ارمز، ارمزد، اورمزد، هورمز، هورمزد، و هرمزد دانسته، از دید آوایی نمی تواند درست باشد؛ زیرا مَزدا، اُرمَز، اورمَز، هورمَز، هرمَزد، همه آوای زَبَر (فتحه) دارند و می بایست هُرمَز خوانده می شده و نه هُرمُز. پس می توان گفت که هرمز از دو بخش ساخته شده است: هُر که همان هور (خورشید) است و مز که در پهلوی دارای دو معنی است: 1 - موز. 2- بالیدن، بالندگی، رشد. از این رو هرمز یعنی خورشید بالندگی و یا آفتاب بالندگی بخش. ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۷ ثانیه
کاردیر هرمز. [ هَُ م ُ / م َ] (اِخ ) کارتیر. کرتیر. موبدی در عهد ساسانی که کتیبه ای از او در نقش رجب و کتیبه ٔ دیگری از همو در بالای نقش برجس...
جزیره ٔ هرمز. [ ج َ رَ ی ِ هَُ م ُ ] (اِخ ) از جزایر خلیج فارس است و در 34هزارگزی جنوب شرقی بندرعباس واقع شده و زمین آن غیرقابل زراعت و فاق...
رستم فرخ هرمز. [ رُ ت َ م ِ ف َرْ رُ هَُ م ُ ] (اِخ ) رستم فرخزاد. رجوع به رستم فرخزاد و فهرست حبیب السیر چ خیام شود.
مُشتَری[۷] یا هُرمُز[۸] یا اورمزد یا برجیس یا زاوش بزرگترین سیاره سامانه خورشیدی است. از نظر فاصله از خورشید، مشتری پنجمین سیاره بعد از تیر و ناهید و...
حرمز. [ ح ِ م ِ ] (اِخ ) نام پدر قبیله ای از عرب .